نسخهی شفابخش
متوکل در اثر دمل روی بدنش، در بستر مریضی افتاده بود. بیماری او چنان بود که هیچ کس جرأت نمیکرد، برای جراحی کارد تیز به بدن او رساند. از این رو مادرش نذر کرد اگر متوکل از این بیماری بهبود یابد، مقدار فراوانی از مال خود را به امام هادی علیهالسلام بدهد.
فتح بن خاقان به متوکل پیشنهاد کرد اگر کسی را نزد امام هادی علیهالسلام بفرستی و از او راه چارهای برای این بیماری بخواهی، شاید او دارویی بشناسد که با استفاده از آن بهبود یابی. متوکل گفت: کسی را نزد او بفرست. کسی را نزد امام فرستادند.
وقتی او بازگشت، پیغام آورد که پشکل حیوانی را که زیر پا مالیده شده، بگیرید و آن را با گلاب بخیسانید و بر محل دمل بگذارید که به اذن خدا سودبخش است. برخی از کسانی که پیش متوکل بودند، از شنیدن این سخن به خنده افتادند.
فتح بن خاقان به آنها گفت: چه زیان دارد که سخن او را نیز تجربه کنیم؟ به خدا سوگند من امیدوارم به آنچه او گفته، بهبودی خلیفه حاصل گردد. از این رو مقداری پشکل آورده، با گلاب خیساندند و بر موضع دمل نهادند. در نتیجه، سر دمل باز شد و هر چه در آن بود، بیرون آمد.
مادر متوکل از بهبودی فرزند خود بسیار خوشحال شد و ده هزار دینار مختوم به مهر خود برای آن حضرت فرستاد و متوکل هم از بستر بیماری برخاست.
📚منبع: بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۶۸
ثبت دیدگاه