معرفی کتاب “منازعه فلسطین و اسرائیل” به قلم تمرا بی. اور و ترجمه پریسا صیادی
کتاب منازعه فلسطین و اسرائیل، نوشتهٔ تمرا بی. اور که با ترجمه پریسا صیادی منتشر شده است.
تمرا بی. اور نویسندهای با بیش از ۴۰۰ کتاب بزرگسال و نوجوان است. او در دانشگاه ایالتی بال انگلیسی آموزشمحور خوانده و در کل زندگی خود عاشق تاریخ بوده است.
کتاب منازعه فلسطین و اسرائیل، نگاهی جامع به این منطقه و تحولاتش دارد و با ارائه توضیحاتی کامل و تصاویری گویا از گذشته و حال این منطقه، جوانان را به درکی عمیقتر و صحیحتر از چگونگی پیوند میان رویدادهای کنونی و آنچه در کتابهای تاریخ میخوانند، میرساند.
_ توضیحاتی پیرامون کتاب منازعه فلسطین و اسرائیل:
منازعۀ فلسطین و اسرائیل مسئلۀ پیچیدهای است. در کانون این درگیری، دو گروه از مردم هستند که با تمام وجود میخواهند در این کشور زندگی کنند و آنجا را وطن اجدادی خود میدانند و حاضر نیستند آن را با دیگری قسمت کنند یا شریک شوند.
در سال ۱۹۴۸ درگیری میان فلسطین و اسرائیل بهطورجدی و در نتیجه یک حکم اروپایی آغاز شد و در طول تاریخ هیچ سرزمینی اینگونه محل مناقشه و درگیری نبوده است.
خواندن کتاب منازعه فلسطین و اسرائيل را به همه علاقهمندان به مطالعات سیاسی، تاریخی و اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
_ بخشی از کتاب منازعه فلسطین و اسرائیل:
«سرزمینهای اشغالی فلسطین با آن وسعت کم، فقط ۴۶۷ کیلومتر طول و حداکثر ۱۳۷ کیلومتر عرض دارد، کانون جنگهای شدید بسیاری بوده است.
هیچ سرزمین دیگری در جهان اینگونه محل نزاع سخت نبوده. وضعیت این منطقه از نیمۀ اول قرن نوزدهم کاملاً تغییر کرد. تا این زمان این منطقه ــ که بعدها فلسطین خوانده شد ــ مکانی بیاهمیت و رهاشده بود که توجه چندانی جلب نمیکرد.
امپراتوری عثمانی ابرقدرتی بود که بیش از پنج قرن بر بخش بزرگی از جنوبشرقی اروپا، غرب آسیا و شمال آفریقا فرمانروایی میکرد.
سلطان عثمانی قدرتی بیچونوچرا بر مردمانش داشت.
این امپراتوری به شیوههای مختلف ثبات اجتماعی و اقتصادی را در مناطق تحت سلطهاش برقرار کرده بود، و برای کارهای هنری و علوم نیز ارزش قائل بود.
امپراتوری عثمانی اگرچه بر فلسطین حکومت میکرد، توجه چندانی به رفاه مردمانش نداشت.
مارک تواین، نویسندۀ آمریکایی، در سال ۱۸۶۷ از این منطقه دیدن کرد و آنجا را «سرزمینی یأسآور، دلگیر و محنتزده» توصیف کرد.
بیشتر افرادی که در شهرها یا مزارع فلسطین کار میکردند، اعراب مسلمان بودند.
آنها از روابط رو به گسترش امپراتوری عثمانی با اروپا ناخشنود بودند.
قرنها پیش، صلیبیون از اروپا به این سرزمین مقدس حمله کرده بودند.
آنها بیتالمقدس را تصرف کرده و هزاران عرب بیگناه را از دم تیغ گذرانده بودند. بنابراین اعراب به نیات اروپاییان در خاورمیانه مشکوک بودند.
آنها به ابراهیمپاشا، فرمانده عثمانی، هم اعتماد نداشتند. وقتی ابراهیمپاشا اعراب را به زیر پرچم ترکها فراخواند، شهروندان عرب فلسطین در سال ۱۸۳۴ شورش کردند.
اگرچه ابراهیمپاشا و نیروهایش شورش را با خشونت سرکوب کردند، اعراب برای اولین بار توانستند برای رسیدن به هدفی مشترک متحد شوند.
این شورش، که بعدها به شورش دهقانان معروف شد، باعث شد فلسطینیها برای اولین بار هویت خود را به عنوان عرب به رسمیت بشناسند نه به عنوان شهروندان امپراتوری عثمانی.
این اتحاد جدید و احساس هویت در طول زمان بیشتر شد.
با این حال، اعراب فلسطینی با مهاجرت روزافزون یهودیانی مواجه بودند که فعالانه به دنبال موطن یهودی بودند.»
ثبت دیدگاه