مسئله عید و فطرت در قرآن
کلمه “عید” از “عود” گرفته شده است و به معنای بازگشت میباشد.
و یکی از معانی فطر هم به معنای سرشت و فطرت میباشد.
لذا عید فطر یعنی بازگشت به سرشت، و فطرت یعنی بازگشت انسان به روزی که وقتی از مادر متولد شد، پاک و دور از هر آلودگی بود.
شاید این یکی از ویژگیهای عید فطر است که انسان در پایان ماه رمضان اینگونه از گناهان پاک میشود همچون کودک متولدشده از مادر میشود.
در قرآن مجید، کلمه عید یک بار آمده، که در رابطه با حضرت عیسی(علیهالسلام) و حواریون و شاگردان مخصوص او است، به این ترتیب که: آن شاگردان مخصوص برای تکمیل ایمان خود به عیسی(علیهالسلام) گفتند: «آیا پروردگار تو میتواند غذایی از آسمان(مائده) برای ما بفرستد؟»
حضرت عیسی(علیهالسلام) از این تقاضا که بوی شک و تردید میداد، نگران شد و به آنها فرمود: «از خدا بترسید اگر ایمان دارید.» ولی به زودی حضرت عیسی(علیهالسلام) دریافت که مقصود آنها، مشاهده معجزه بزرگ از عیسی (علیهالسلام) است، تا در پرتو دیدار آن، قلبشان پاک و سرشار از اطمینان و یقین گردد، از این رو به خدا عرض کرد: «اللهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ …)(۱۱۴/مائده)
خداوندا! مائدهای از آسمان بر ما بفرست تا عیدی برای اول و آخر ما باشد و نشانهای از تو.» و از آنجا که روز نزول مائده، روز بازگشت به پیروزی و پاکی و ایمان به خدا بوده است،
حضرت مسیح(علیهالسلام) آن را «عید» نامیده است، و مطابق روایات چون «مائده» در روز یکشنبه نازل شده، مسیحیان، این روز را مانند جمعه ما مسلمانان، روز عید میدانند و تعطیل میکنند. نتیجه این که در قرآن، کلمه «عید» به عنوان تکمیل ایمان، و وصول به مرحله یقین که اساس خودسازی است، مطرح شده است.
بنابراین ما که پیرو قرآن هستیم، باید به مسئله عید به عنوان محور پاکسازی و بهسازی بنگریم. عید فطر وقتی برای ما، عید واقعی است که در مسیر خودسازی پیروز شده باشیم، و تحول عمیقی در ما پدیدار شده باشد.
اما در مورد فطرت، باید توجه داشت که قرآن با صراحت، خداشناسی و دین را مسئلهای فطری میشمرد. آیات متعددی در قرآن به این مطلب دلالت دارد، از جمله در آیه 30 روم میخوانیم: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ؛ ای پیامبر! روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش خدا نیست.»
این آیه با صراحت بیانکننده آن است که دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد انسان میباشد، و دستورهای آن، همه و همه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است، و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیتهای ناسالم، محفوظ باشد، همان را میخواهد که آیین ناب اسلام، آن را میخواهد. و خداوند، آئینش را بر اساس نیازهای فطری بشر تدوین نموده است. و اگر انسان دارای فطرت نخستین، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هیچگونه تردید و دغدغه، راه توحید و دستورهای صحیح الهی را میپسندد و برمیگزیند. معنای جهاد اکبر و مبارزه بیامان با طاغوت نفس این است که پردهها و حجابها و زنگارها را از روی فطرت پاک برداریم و آن را پیروی کنیم.
🔰 داستان کوتاه
شهید بزرگوار حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله میثمی رضی الله عنه، نمایندگی امام رضوان الله تعالى عليه در
قرارگاه خاتم الانبياء (صلیاللهعلیهوآله) میگوید:
قبل از انقلاب در زندان ساواک شاه، برای زجر و شکنجه روحی، مرا با یک کمونیست هم سلول کردند که به من خیلی بدی میکرد.
از جمله به آب و غذای من دست میزد که نجس شود و من نخورم. وقتی عبادت میکردم مرا مسخره میکرد. شب جمعهای که او خواب بود دعای کمیل میخواندم، رسیدم به این فراز از دعا که:
… فَلَئِنْ صَيَّرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ أَعْدائِكَ وَ جَمَعْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ اهْلِ بَلائِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ احِبّائِكَ وَ أَوْلِيائِك؛ پیش تو اگر مرا با دشمنانت به انواع عقوبت معذب گردانی و با اهل عذاب همراه کنی و از جمع دوستانت و اوليائت جداسازی.
دلم شکست و گریه شدیدی سر دادم. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم که او (هم سلولم که کمونیست بود) نیز فطرتش بیدار شده و سرش را به سجده روی خاک گذاشته است.
🔸 در اینجا بیاد آن زن بدکارهای افتادم که هارونالرشید لعنة الله عليه بخاطر اذیت و آزار بابالحوائج حضرت موسی بن جعفر به سلول آن آقا برده بود افتادم. (داستانهایی از علماء/۲۶)
ثبت دیدگاه