ماجرای یک تکبیتی محشر
مداح اهل بیت، حاج آقای سازگار تعریف میکردند:
(در یکی از جلسات دیدار شعرا با آقا)، همه شاعران، شعرهای عریض و طویلشان را خواندند و مورد تشویق جمع قرار گرفتند.
و شعر هر که بهتر بود، بهبه و چهچه بیشتری میکردند.
تا نوبت به یکی از شعرا رسید. ایشان رو کرد به حضار و گفت:
من برای امشب یک بیت آوردم.
حضار زدند زیر خنده!
جمعیت که ساکت شد، گفت:
تازه یک مصراعش را هم از حافظ عاریه گرفتم!
این بار علاوه بر مردم، خود رهبری هم زدند زیر خنده.
وقتی جمعیت آرام شد، خواند:
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
همه منتظر مصراع بعدی بودند که خواند:
تمام هستیِ زهرا نصیبِ نرجس شد!
تا چندین دقیقه، صدای تکبیر و صلوات از همه جا به گوش میرسید.
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
تمام هستیِ زهرا نصیبِ نرجس شد!
صلواتاللهعلیهم
ثبت دیدگاه