سلیمی‌نمین: مراقب باشیم در حکمرانی نوین، نابخردگرایی جای جوانگرایی را نگیرد
17 دی 1401 - 5:36
شناسه : 56195
3

سلیمی‌نمین: مراقب باشیم در حکمرانی نوین، نابخردگرایی جای جوانگرایی را نگیرد سلیمی نمین گفت: برخی جوانان حاضر نیستند با همفکران خود از نسل‌های گذشته در حد انتقال تجربه ارتباط بگیرند. کسی که نتواند با همفکر خود ارتباط بگیرد چگونه می‌خواهد حرف مردم را که مملو از سلایق گوناگون است گوش دهد و مشکل را حل […]

پ
پ

سلیمی‌نمین: مراقب باشیم در حکمرانی نوین، نابخردگرایی جای جوانگرایی را نگیرد

سلیمی نمین گفت: برخی جوانان حاضر نیستند با همفکران خود از نسل‌های گذشته در حد انتقال تجربه ارتباط بگیرند. کسی که نتواند با همفکر خود ارتباط بگیرد چگونه می‌خواهد حرف مردم را که مملو از سلایق گوناگون است گوش دهد و مشکل را حل کند.

سلیمی‌نمین: مراقب باشیم در حکمرانی نوین، نابخردگرایی جای جوانگرایی را نگیرد

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، اتفاقات اخیر و اغتشاش و آشوب در سال ۱۴۰۱ ذهنیتی را در بین عموم مردم، نخبگان و حتی برخی سیاسیون کشور مطرح ساخت؛ مبنی بر این‌که حاکمیت اگر به دنبال بقای خود به نحو صحیح و کارآمد است، باید به سمت اصلاح ساختاری حرکت کند و حکمرانی نوینی را در کشور بسط و گسترش دهد. در این‌باره با عباس سلیمی‌نمین، پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر گفت‌وگویی داشتیم که حاصل کار را در ادامه می‌خوانید.

مشکل ما در روش است، نه ساختار

اصلاح ساختاری در سطح حکمرانی در حال حاضر به نظر می‌رسد مقوله‌ای متفق‌علیه بین گروه‌های مختلف سیاسی است. نحوه عملی شدن بهینه و کارآمد این ذهنیت به نظر شما چگونه است؟

در ابتدا باید بگویم من این پیش‌فرض را قبول ندارم که همه افراد جامعه یا طیف‌های سیاسی ـ اجتماعی معتقد به لزوم اصلاح ساختاری در حاکمیت هستند. به عقیده من مشکل نه در ساختار بلکه در «روش» است و اگر قرار است اصلاحی صورت بگیرد باید در روش باشد، نه در ساختار. طیفی مثل نهضت آزادی هم که از ابتدا با ساختار مشکل داشته و امروزه می‌بینیم اظهاراتی مبنی بر تغییر اصول حکمرانی مطرح می‌کند، حرف تازه و جدیدی ندارد. این گروه قبل از انقلاب با سیاسی بودن دین مشکل نداشتند، اما پس از انقلاب رویکردهای سکولاریستی مبنی بر جدایی دین از سیاست را پیگیری کردند.

ساختار کنونی هویت‌بخش ماست

امروزه ما ساختاری را دنبال می‌کنیم که «هویت» ما را تشکیل می‌دهد و اگر این ساختار دگرگون شود، هویت ما دچار خدشه شده. این ساختار کلان آرمان‌هایی نظیر استقلال و آزادی را مطرح می‌کند که اگر این کلان آرمان‌ها حذف شوند جوهره جامعه ما دچار تحول می‌شود. آن‌چه مدنظر جامعه است، اصلاح مستمر و کارآمد روش است.

متنفر کردن مردم از دین یا مشتاق کردنشان؟ مسأله این است!

ما یک نظام دینی در کشور داریم که دارای برخی ارزش‌های الهی است. نوع مواجهه و بروز این ارزش‌ها می‌تواند روشی را دنبال کند که مردم از آن متنفر شوند. از سویی می‌تواند مشی و روشی را پی گیرد که مردم به آن مشتاق شوند و آن را با جان و دل بپذیرند. طبیعتاً برخی ارزش‌ها با رویکرد اعمال حاکمیت در بین مردم نهادینه نخواهد شد و نباید چنین تصوری داشت که چون نظام اسلامی است، همه ارزش‌ها باید از درِ اعمال قاهرانه حاکمیت دنبال شود، بلکه بسیاری از این نکات محتاج بستری است تا تحول باطنی و فکری را در افراد جامعه پدید آورد.

دوستی خاله خرسه و خیرخواهی‌های بی‌ثمر

گاهی این غلط بودن روش در برخی «خیرخواهی‌ها»‌ بروز پیدا می‌کند و در سطح جامعه موجب واکنش منفی می‌شود. در بسیاری از موارد مثل منع بانوان از ورزشگاه شخصِ مانع، منفعت شخصی را در این امر اصلا و ابدا دنبال نمی‌کند؛ بلکه از سر مصلحت و خیرخواهی چنین می‌کند و شاید در حقیقت هم این تفکر صحیح باشد، اما این موضوع لازم است در بین مردم هم نهادینه شود و آن‌ها را به این جمع‌بندی برساند. ما باید این بستر را برای نهادینه کردن ارزش‌ها فراهم کنیم، چون اگر چنین نشود بسیاری از سیاست‌های اخذ شده و بحق ما، تفسیری از «محدودیت» و «عدم آزادی مدنی» را در پی خواهد داشت.

آنچه جوان‌گرایی خوانده می‌شود در اصل نابخردگرایی است

در حال حاضر برخی چنین القا می‌کنند که شکافی عظیم بین مردم و حاکمیت به وجود آمده و سرمایه اجتماعی حکومت در خطر است. در راستای اصلاح روش باید چه کاری انجام گیرد تا این امر بهبود یابد؟

این موضوع از مسائل ابتدایی مردم‌داری است و چندان غامض و پیچیده نیست که بخواهیم درموردش صحبت کنیم. مردم باید به این باور برسند که دولت مالِ آن‌هاست و تماماً در خدمت آن‌هاست. این که چرا در حال حاضر این عقیده در بین مردم وجود ندارد، یکی از عللش به اشتباه روش در باب مقوله «جوان‌گرایی» است. جوان‌گرایی فی‌نفسه مطلوب است و ضروری تا نیروی تازه نفس ضمن برخورداری از تجربه گذشتگان کار را با سرعت و قوت پیش گیرد، اما الآن ما جوان‌گرایی را به بدترین شکل ممکن عملی کرده‌ایم؛ به شکلی که نه تنها فضای ارتباط نسل‌ها به وجود نمی‌آید، بلکه فضایی برای طغیان‌گری جوانان فراهم می‌شود.

جوان امروز گاهی احساس استغنا از گذشتگان دارد و در برابر آنان گارد می‌گیرد. گویی او پدیده‌ای است که تازه کشف شده و تا قبل از او هیچ کاری به درستی انجام نشده است. این اسمش جوان‌گرایی نیست، «نابخردگرایی» است. این افراد حتی حاضر نیستند با همفکران خود از نسل‌های گذشته در حد انتقال تجربه ارتباط بگیرند و متأسفانه نقد جدی‌ای هم در برابر این رویه صورت نمی‌گیرد و طبیعی است که یکی از دلایل عدم ارتباط مسئولین با مردم ناشی از این نوع رویکرد غلط در جوان‌گرایی است. کسی که نتواند با همفکر و هم‌کار خود ارتباط بگیرد، چگونه می‌خواهد حرف مردم را که مملو از علایق و سلایق گوناگون است، گوش دهد و مشکل را حل کند.

پایان پیام/

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.