زیباترین شهید مدافع حرم
شهید بابک نوری هریس، ۲۱ مهر سال ۷۱ در استان گیلان به دنیا آمد.
نوری هریس هم یکی از جانفداهای اهلالبیت علیهمالسلام و این آب و خاک است. کسی که میتوانست به خاطر چهره زیبایش به شغلی دیگر همچون بازیگری و مدلینگ بپردازد و شاید به شهرتی دنیوی هم میرسید. اما او خود را ارزان فدا نکرد و در مسیری که خریدارش خداوند متعال بود، قدم نهاد. آیا هرکسی با چنین شرایطی میتواند اینگونه تسلیم امر پروردگارش باشد؟ متفاوتترین و زیباترین شهید مدافع حرم را بشناسید: «بابک نوریهریس» که پیش از شهادت با عکسها و ژستهای متفاوتش در فضای مجازی شهرت یافته بود.
بابک، دانشجوی ارشد حقوق در دانشگاه تهران بود اما همه اینها را ول کرد و عاشقانه قدم در این راه گذاشت. عکسهایش بسیار متفاوت بود و همه کاربران گمان میکردند او یک مدل یا بازیگر است! کاربران متعجب شدند که این چهره جذاب چگونه میتواند از مدافعان حرم باشد؟
گفتنی است؛ شهید بابک نوری هریس متولد ۲۱ مهر سال ۱۳۷۱ بود که در ۲۸ آبان ۹۶ در منطقه ابوکمال به دست تکفیریهای داعش به شهادت رسید و در یکم آذرماه در رشت تشییع و تدفین شد.
خاطرهای از مادر شهید
بابک به ظاهرش میرسید اما از باطنش غافل نبود.
مادر شهید نوری با بیان اینکه فرزندم از کودکی بسیار زرنگ بود و مدرسهاش را به موقع میرفت، اظهار کرد: بابک وقتی کارشناسیاش را گرفت، در مقطع ارشد در تهران قبول شد.
وی با بیان اینکه بابک هنگام ورزش، آهنگ زینب زینب را میگذاشت، افزود: همیشه به فرزندم میگفتم تو جوانی، یک آهنگ شاد بگذار، چرا این نوحه را در موقع ورزش میگذاری، میگفت مامان اینطوری نگو، من این آهنگ را دوست دارم.
مادر شهید با بیان اینکه بابک به ظاهرش میرسید اما از باطنش غافل نبود، گفت: مشارکت در مشارکتهای اجتماعی و عامالمنفعه مانند هلال احمر، یکی از فعالیتهای بابک است.
وی با بیان اینکه بابک؛ مسجدی، هیئتی، ورزشکار، بسیجی و … بود، تصریح کرد: من و پدرش و کل خانواده، بابک را پس از شهادتش شناختیم.
خاطره پدر شهید
پدر شهید نوری با بیان اینکه هر وقت اخباری از سوریه میآمد، مشتاقانه اخبارش را دنبال میکرد، گفت: بابک نزدیک شش ماه بود که در سپاه برای رفتن به سوریه ثبتنام کرده بود و بالاخره مجوز رفتنش را اخذ کرد.
وی با بیان اینکه هشت و نیم شب در حال دیدن اخبار بودم که یک آن دیدم بابک بدو بدو آمد رفت اتاق بالا و کولهپشتیاش را برداشت و رفت، تصریح کرد: با پسرخالهاش هماهنگ کرده بود که با ماشین سرکوچه بایستد تا کولهپشتیش را به او دهد ببرد و بابک به خانه برگردد که برگشت.
نوری با بیان اینکه وقتی بابک به خانه آمد به برادرها، پسرها و دخترم زنگ زدم گفتم که گمان میکنم بابک به سوریه میرود شما بیایید، خاطرنشان کرد: بعد اینکه بابک رفت، به همه گفتم بروید و بابک را بدرقه کنید چون دیگر بابک برنمیگردد و آخرین باریست که او را میبینید.
وی اظهار کرد: به همه، این حرف را زدم ولی خودم توان اینکه از صندلی بلند شوم و با بابک خداحافظی کنم را نداشتم و نه اینکه بابک، طاقت این را داشت با من خداحافظی کند و ما فقط با چشمانمان با هم خداحافظی کردیم.
پدر شهید نوری: به عنوان یک پدر، وقتی خاطراتش یادم میافتد، خلا فیزیکیاش حس میشود، افزود: بابک وقتی زخمی شده بود در آمبولانس به همرزمانش گفته بود که به مادرم بگویید فقط یک بار حرف او را گوش نکردم و مرا حلال کند.
ثبت دیدگاه