دل‌نوشته | پیشانی ساییده از سجده
30 تیر 1404 - 19:19
شناسه : 78322
1

پیشانی ساییده از سجده به چشمانت نمی‌آید که اهل این زمین باشی گمانم شهروند آسمان چندمین باشی برایت فرش‌های پیش پا افتاده ناچیزند تو با این منزلت باید که سجاده‌نشین باشی تو و شب تا سحر گریه، تو و شب تا سحر سجده بنا شد آن‌چنان باشی، بنا شد این‌چنین باشی خدا می‌خواست تا دین […]

پ
پ

پیشانی ساییده از سجده

IMG_20250720_225652_588OTKUF8M

به چشمانت نمی‌آید که اهل این زمین باشی

گمانم شهروند آسمان چندمین باشی

برایت فرش‌های پیش پا افتاده ناچیزند

تو با این منزلت باید که سجاده‌نشین باشی

تو و شب تا سحر گریه، تو و شب تا سحر سجده

بنا شد آن‌چنان باشی، بنا شد این‌چنین باشی

خدا می‌خواست تا دین را به دستان تو بسپارد

به بیماری دچارت کرد تا فردای دین، باشی

به لطف آن همه داغی که در کرب‌وبلا دیدی

تمام عمر باید چشم تر بر آستین باشی

برای من نخی از رشتۀ سجاده‌ات کافی‌ست

سر نخ دستم افتاده که تو حبل‌المتین باشی

تو و عشق تو و پیشانی ساییده از سجده

فقط شایسته‌ات این است «زین‌العابدین» باشی

سیده تکتم حسینی

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.