دل‌نوشته | مادر پروانه‌های بی‌قرار نینوا
16 دی 1401 - 18:08
شناسه : 56184
2

مادر پروانه‌های بی‌قرار نینوا رودها چشمان خیست را برابر داشتند آسمان‌ها را نفس‌هایت مکدّر داشتند دست‌هایت در میان خانهٔ مولا وزید کودکان فاطمه انگار مادر داشتند موج‌ها از بستر چشمان تو برخاستند ابرها از سوز دامان تو سر برداشتند خانه بی‌سقّا و چشمت خیس و اندوه تو را آن سحرگاهان بی فانوس باور داشتند بی‌علمدار […]

پ
پ

مادر پروانه‌های بی‌قرار نینوا

رودها چشمان خیست را برابر داشتند
آسمان‌ها را نفس‌هایت مکدّر داشتند

دست‌هایت در میان خانهٔ مولا وزید
کودکان فاطمه انگار مادر داشتند

موج‌ها از بستر چشمان تو برخاستند
ابرها از سوز دامان تو سر برداشتند

خانه بی‌سقّا و چشمت خیس و اندوه تو را
آن سحرگاهان بی فانوس باور داشتند

بی‌علمدار است صف‌های خیالت سال‌ها
سال‌هایت حال و روزی گریه‌آور داشتند

اشک‌هایت هفت دریا را به جان آورده بود
ناله‌هایت را زنان هفت کشور داشتند

مادر پروانه‌های بی‌قرار نینوا
سنگ‌ها پروانه‌ات بودند اگر پر داشتند

✍🏻 حمیده رضایی

ا.یوسفی

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.