ما گدایان علی ریزهخور فاطمهایم …
آنکه تابید رخش در شب یلدای علی
کیست جز فاطمه نوریّهی شبهای علی
فاطمه کیست؟
همان است که در این نه سال…
هر سحر بود خودش ربی الاعلای علی
همه بر پاش میوفتند پیمبرها هم..
ولی افتاد خود فاطمه بر پای علی
بارها گفت پیمبر که علی جان من است
و شده فاطمه هم جان گوارای علی
زن نبینش! بخدا ظرفیتش را دارد…
که به میدان بزند جنگ کند جای علی
هرچه گفتهست علی بود علی بود علی
نیست بر لوح دلش غیر تولای علی
ما گدایان علی ریزهخور فاطمهایم
جان فدای کرمت حضرت زهرای علی!
حکم لولاک خدا بود که فهماند به ما..
اوست تنها سبب خلقت دنیای علی
این دو سه ماه چه آمد به سر بانو که..
بسته شد بر رخ او راه تماشای علی
یک در سوخته و یک زن سیلی خورده
ما بمیریم برای غم عظمای علی
شاعر: سید پوریا هاشمی
ثبت دیدگاه