شعرخوانی خانم الهام صفالو
دستاس عالم است به دستان مادرم
میچرخد عاشقانه به فرمان مادرم
عمری زمین و هر چه در آن هست و آسمان
هر یک نشسته گوشهای از خوان مادرم
ما با دَماش میان عدم قد کشیدهایم
هستی شروع شد به فراخوان مادرم
” از همرهان سست عناصر دلش گرفت ”
شیر خداست آینه گردان مادرم
با چادر سیاه خود احرام بستهام
یعنی منم همیشه مسلمان مادرم!
در سیل پرتلاطم موج نگاهها
دل بستهام به ساحل چشمان مادرم
هر بار گم شدم، همه جا از پیام دوید
اخمی به من نکرد؛ به قربان مادرم!
رد کرده ماه و سال و زمان و هزاره را
“قدر” بلند و مهر فراوان مادرم
از روضههای تلخ مدینه گذشتهام
سر مینهم دوباره به دامان مادرم
دیدار رمضانی شاعران و اساتید ادبیات فارسی با رهبرانقلاب
۱۴۰۲/۱/۱۶
ثبت دیدگاه