دل‌نوشته | سالروز تخریب بقیع
09 اردیبهشت 1402 - 20:48
شناسه : 60005
3

سالروز تخریب بقیع غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلا» گرچه خاک است روی قبر تو؛ اما مثلا … گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد نور می‌گیرد از آن؛ گنبدِ خضرا مثلا چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان! جنسِ هر پنجره‌اش هست، مُطلّا مثلا چقدَر پارچه‌ی سبز، گره خورده به آن می‌کنی باز، تمام گره‌ها را […]

پ
پ

سالروز تخریب بقیع

IMG_20230429_193804_135

غزلی از حرمت ساخته‌ام با «مثلا»
گرچه خاک است روی قبر تو؛ اما مثلا …
گنبدِ زرد تو خورشید شده می‌تابد
نور می‌گیرد از آن؛ گنبدِ خضرا مثلا
چه ضریحی شده کارِ هنرِ فرشچیان!
جنسِ هر پنجره‌اش هست، مُطلّا مثلا
چقدَر پارچه‌ی سبز، گره خورده به آن
می‌کنی باز، تمام گره‌ها را مثلا
خادمانت همه دورِ سرمان می‌گردند
ما عزیزیم، در این صحنِ مُعلّا مثلا
تشنه‌ها مست شوند از مِیِ سقاخانه
ساقیِ میکده هم «حضرت سقا» مثلا
هیئتی شکل گرفته‌ست، میان حرمت
نام هیئت شده «یا حضرت زهرا» مثلا
روضه‌خوانی وسطِ صحن، حکایت می‌خواند
قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو؛ حالا مثلا …
مادری با پسرش رد شده از آن؛ اما …
هیچ کس راه نبسته‌ست بر آنها مثلا
دست نامردِ کسی هم وسط کوچه نبود
چادری خاک نخورده‌ست، در آنجا مثلا
مادرِ قصه‌ی ما رفت، صحیح و سالم
وَ نپوشاند، رخ از دیده‌ی مولا مثلا
بعدِ مجلس همه رفتند، زیارت کردند
تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا …

📌 شاعر: رضا قاسمی

تخریب بقیع

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.