زائران تو شاعرند همه
آه، ای شهر دوست داشتنی
کوچه پس کوچههای عطرآگین
ای مرور تمام خاطرههات
چون دهین ابوعلی شیرین*
شهر آغشته با حرارت باد
فصل خرماپزان پیوسته
کوشش پنکههای بیتاثیر
فُندق سالخوردهء خسته
سرخوشیهای بیحدم میزد
پرسه در کوچههای بیهدفی
دعوتم کرد سمت طعم بهشت
ناگهان عطر قیمهء نجفی…
_سیدی! گم شدم… حرم… مولا…
از کجا میشود به او برگشت؟
عربی گفت و من نفهمیدم
باید از شارعالرسول گذشت
سنگ، دُر میشود در این وادی
صاحبان جواهرند همه
واژه در واژه با امینالله
زائران تو شاعرند همه
بین این چارپاره خوابم برد
رفتم از خویش و دفترم جا ماند
یک نفر مثل من درون حرم
داشت شعری برایتان میخواند:
زخمیام التیام میخواهم
التیام از امام میخواهم
السلامُ علیک یا ساقی
من علیکالسلام میخواهم
*دهین ابوعلی: شیرینی معروف نجف
شعر از: سید حمیدرضا برقعی
ثبت دیدگاه