دختر سه ساله ابا عبدالله
بسم الله
سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده
لبی سرخ و پرپر! لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده
چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو ندیده ندیده
نگاهت چو خورشید گرم است و گیرا
که بر شام تار دل من دمیده
رسیدی تو آخر! نه با پا که با سر
غم و شادی ام آه در هم تنیده..
رخ دخترت مثل ماهی گرفته
قد دخترت چون هلالی خمیده
فدای سرت زخمهای تن من
که اشکم برای تو تنها چکیده
صدایم گرفته! دعایم گرفته
نفسهای من شد بریده بریده…
شده محفل ما «پدر_دختری» باز
کنار سرت دخترت آرمیده
فاطمه معصومه شریف (طلبه جامعهالزهراسلاماللهعلیها)
ثبت دیدگاه