خاطره‌ای مربوط به دوران کودکی
02 آذر 1402 - 20:08
شناسه : 66287
6

خاطره‌ای مربوط به دوران کودکی خاطره من مربوط به دوران کودکی من است. من از بچگی به علت جو خانواده که مذهبی بودند و مادر و خواهر بزرگترم که نوجوان بود، چادری بودن، منم عاشق چادر بودم. شش سالم بود که بهانه‌ی چادر گرفتم اما چون جثه‌ی ریز و کوچکی داشتم و با چادر زمین […]

پ
پ

خاطره‌ای مربوط به دوران کودکی

خاطره من مربوط به دوران کودکی من است.
من از بچگی به علت جو خانواده که مذهبی بودند و مادر و خواهر بزرگترم که نوجوان بود، چادری بودن، منم عاشق چادر بودم.
شش سالم بود که بهانه‌ی چادر گرفتم اما چون جثه‌ی ریز و کوچکی داشتم و با چادر زمین می‌خوردم، مادرم می‌گفت هنوز چادر برای بیرون رفتن تو زود است و با همین چادر گل‌گلی تو خونه بازی کن ولی من ول کن نبودم.
یادمه یک‌شب، این قدر گریه کردم و آخر با چادر مشکی مادرم خوابیدم. مادرم صبح زود رفت و با یک چادرعربی بنفش زیبا که روی سرش شکوفه‌های سفید بود برگشت و من خیلی خوشحال شدم.
هنوز هم که سال آخر دکترای دندانپزشکی هستم، چادر خود را به عنوان یک نماد عفاف و حجاب و هویت زن مسلمان حفظ کردم و علی‌رغم طعنه و متلک بعضی افراد در دانشگاه، به چادرم می‌بالم.
من چادرم را یادگار مادرم زهرای اطهر سلام‌الله علیها می‌دانم.

✍فاطمه حاتم‌زاده از شیراز

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.