چقدر ساده میشه دل کسی رو شکست!؟…
مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم. نوه متوفی اصلا گریه نمیکرد و محزون هم نبود. سالها این موضوع برای من جای سوال بود با اینکه او سنگدل هم نبود.
بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدربزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوههای خود عیدی میداد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسریاش ۱۰۰۰ تومنی عیدی داد ولی به ما ۲۰۰ تومنی داد و در پیش آنها گفت: پدربزرگ اصلی شما، فلانی است و بروید و از او شما ۱۰۰۰ تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زندهام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمیدانم.
*برای نفوذ در دلها شاید صد کار نیک، کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت ناشیانه کافی است. این را هم بدانیم کودکان هرچند در مقابل محبت ما، توان تشکر ندارند و خجالت میکشند و در برابر تندی و بیاحترامی ما، از ترس ما، توان عکسالعمل ندارند و سکوت میکنند، ولی آنها تمام رفتار ما را میفهمند و محبتها و بدیهای ما را میبینند و میدانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ میکنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی میکنند.
ثبت دیدگاه