آیا این پتج نفر با هم فرق دارند؟ آیا فرق داشتن اینها اهمیت دارد؟ آیا تفاوتی بین رئیسی و همتی وجود دارد؟ آیا صحنه طوری چیده شده است که نام ابراهیم رئیسی از صندوق بیرون بیاید؟ رئیس جمهور شدن ابراهیم رئیسی چه تاثیری روی زندگی من دارد؟
اصحاب تحریم انتخابات می گویند رای ندهیم تا حکومت متوجه نارضایتی ما بشود و از ما به عنوان تبلیغات برای نشان دادن رضایتمندی مردم از نظام استفاده نکند. حالا فرض کنیم ما اصلاح طلبان مردّد رای ندهیم و تعداد آرا کاهش چشمگیری نسبت به دوره قبل داشته باشد و به احتمال زیاد ابراهیم رئیسی رئیس جمهور شود. در این صورت چه اتفاقی در زندگی ما خواهد افتاد؟ آیا همه چیز بهتر خواهد شد؟
من خواهان بهبود روابط ایران با همسایگان و قدرت های جهانی و برداشته شدن تحریم هایی هستم که مردم را به ستوه آورده و هر روز سفره ی هموطنانم را کوچک و کوچک تر کرده. برخی از ناامید شدگان از امکان اصلاحات و همین طور براندازان می گویند تحریم های اقتصادی آمریکا برای ضعیف تر شدن حکومت خوب است اما آیا تحریم ها مردم را قوی و حکومت را ضعیف کرده است؟ امروز چه صدایی قوی تر شده است؟ صدای تعامل با جهان یا صدای رودررویی با دنیا؟ آیا این تحریم ها قابل دفاع هستند؟ آیا تحریم دارو قابل دفاع است؟ طرفداران تحریم ها می گویند دارو تحریم نیست اما کیست که نداند بیماران خاص و صعب العلاج چه مصیبتی از کمبود و گرانی دارو می کشند. حتی برای واردات واکسن هزار مانع تراشیده می شود تا ایران نتواند به راحتی این کار مهم و حیاتی را برای مردم انجام بدهد. کار به جایی رسیده که شرکت های مشارکت کننده در تولید واکسن در ایران تحت فشار تحریم ها هستند.
چهار سال قبل که با شور و هیجان روحانی را در پاستور نگهداشتیم تا با برجام به روند گشایش های فراوانی که در کسب و کار و تولید و تجارت و در نتیجه رشد اقتصادی کشورایجاد شده بود ادامه بدهد و کار و اشتغال برای جوانان جویای کار ایجاد کند؛ مردم قوی تر بودند یا امروز که فشار تحریم ها و مشکلات اقتصادی بر گرده آنها سنگینی می کند!؟ تحریم های ترامپ جز ضعیف تر کردن جامعه مدنی در ایران آیا فایده دیگری هم داشته؟ کره شمالی سال هاست که تحت شدیدترین تحریم ها قرار دارد. آیا تحریم ها کمکی به وضعیت مردم این کشور کرده؟ آیا تحریم ها باعث شده تا حکومت این کشور دمکراتیک بشود؟ آیا تحریم ها باعث شده پیونگ یانگ از مواضع خود کوتاه بیاید و دست از تولید و آزمایش سلاح های هسته ای بردارد؟ تحریم ها فقط یک هدف دارند، داغ کردن زیر پای مردم و تحریک کردن آنها به اعتراض و مقابله با حکومت. طرفداران نظریه براندازی آیا برای یک بار هم که شده به تحریم هایی که زندگی، معیشت و سلامت مردم را هدف گرفته اند به مجامع جهانی اعتراض کرده اند؟ آیا این تحریم ها با موازین حقوق بشری سازگاری دارند؟
مگر تجربه عراق را فراموش کرده ایم که با تحریم های کمرشکن این کشور را به زانو درآوردند، اشغال کردند، تحقیر کردند و امروز هر گوشه ی عراق دست گروهی افتاده و ناامنی و فقر و فساد بیداد می کند؟ آیا تشویق و ترغیب ترامپ برای حمله به ایران به فرض که اگر مرتکب چنین کاری هم می شد، خوشبختی مردم ایران را در پی داشت؟ نگاهی به همسایه عزیز و هم زبان خود افغانستان بکنیم. این کشور مصیبت زده و گرفتار فقر و جنگ و ویرانی. آمریکا با طالبان توافق می کند تا طالبان سربازان آمریکایی را هدف قرار ندهند و آمریکایی ها هم کاری به کار طالبان نداشته باشند و از این کشور بیرون بروند و مرم ستمدیده این کشور را با طالبان تنها بگذارند. آیا اینها راه حل هایی است که برای ما بهروزی و آینده ی درخشان به ارمغان خواهد آورد؟ چرا رای نیاوردن ترامپ در انتخابات آمریکا منجر به ناامیدی هم زمان بخشی از براندازان داخل و خارج و اقتدارگرایان داخلی شد؟ آیا جز این بود که به اصلاح طلبی در ایران امید می بخشید تا با برداشته شدن احتمالی تحریم ها جامعه مدنی تقویت شود و فشارهای اقتصادی روی مردم کمتر شود تا به جای انقلابی دیگر به اصلاح امور و زندگی کردن فکر کنند!؟
اما آیا رای دادن به همتی می تواند مشکلات ما را حل کند؟ آیا بقیه نامزدهای اصولگرا که در مراکز مهم تصمیم گیری حضور دارند اجازه کار به همتی را خواهند داد؟ آیا همتی خواهد توانست از فشار تحریم ها روی زندگی مردم بکاهد و باعث شود تا فقط صدای تقابل و جنگ از ایران به دنیا مخابره نشود؟! آمریکا و متحدان منطقه ای و جهانی اش علت اصلی تحریم ها را در کنار فعالیت های هسته ای، اقدامات منطقه ای ایران می دانند. آیا همتی می تواند تغییری در این وضعیت ایجاد کند و به عبارتی که این روزها مشهور شده است میدان و دیپلماسی را در دست خود بگیرد و صدای طرفدارانش باشد؟ همان ها که اگر روز جمعه 28 خرداد به پای صندوق ها بروند می توانند او را به ریاست جمهوری برسانند. آیا می شود هم نفوذ منطقه ای ایران را حفظ کرد و هم روابط درست و محکم با همسایگان داشت و هم مانع از فشار به مردم در اثر تحریم ها شد؟
امروز ترکیه و عربستان و امارات هم از لیبی گرفته تا یمن و فلسطین و لبنان و افغانستان و عراق در همه نقاط بحرانی به نوعی حضور دارند تا منافع خود را پیگیری و حفظ کنند اما این ایران است که زیر فشار شدیدترین تحریم ها قرار دارد. آیا نمی شود هم با کشورها رابطه داشت و هم منافع و مصالح ملی را با اقتدار وعزّتمندی حفظ کرد؟ آیا حالت دیگری بین خصومت و گوش به فرمان و اسیر بودن آمریکا وجود ندارد؟ آیا آمریکا و چین به هم اعتماد کامل دارند که در بالاترین سطح با هم ارتباط سیاسی و اقتصادی دارند؟ آیا هیچ مشکلی بین این دو ابرقدرت اقتصادی و نظامی دنیا وجود ندارد؟ آیا در چین هم می شود به عنوان نیروی ارزشی به سفارت یا دفتر نمایندگی کشوری حمله کرد و آنجا را به آتش کشید تا روابط این کشور را با کشورهای دیگر نابود کرد؟ در روسیه چطور؟ آیا واشنگتن و مسکو در همه امور دنیا با هم نظر یکسان و همسو دارند که روابط دیپلماتیک خود را در بالاترین سطح حفظ کرده اند؟
موضوع رای دادن یا ندادن موضوع همتی یا رئیسی یا هر کدام از هفت نامزد ریاست جمهوری نیست. همان طور که رسیدن به دمکراسی و اعمال قدرت مردم در یک روند طولانی و قدم به قدم پیش خواهد رفت به همان طریق اقتدارگرایی حکومت و دولت و در پی آن ضعیف تر شدن صدای مردم هم حاصل یک روند می تواند باشد. همیشه نیاز به یک کودتای شبانه برای کنار زدن مردم و انحصار قدرت توسط کودتاچیان نیست. این اتفاق می تواند در طی یک دوره زمانی و در طول یک روند پیش بیاید. لازم است حتی از این امکان حداقلی هم مراقبت کرد که در روزهای تبلیغات انتخابات، نامزدها با نقد دیدگاهها و عملکرد یکدیگر به گسترش فضای نقد و گفتگو در جامعه کمک می کنند. همین که رئیس قوه قضاییه که در نظام حکومتی ایران مقام بسیار قدرتمندی است می آید و خود را در مقابل دوربین ها در مواجهه با تندترین انتقادات رقیبان قرار می دهد اتفاق خوبی است که باید به تقویت آن کمک کرد و نگذاشت سیر روند حوادث سیاسی به گونه ای پیش برود که دیگر کسی جرات نکند به هیچ مقامی در مورد امکان وجود ابرو در بالای چشم حضرتش یادآوری کند!
اما از طرفی هم می شود گفت رای دادن می تواند در راستای خواست اقتدارگرایانی تفسیر شود که مخالف جمهوریت و جامعه چند صدایی هستند و می خواهند ایران را در انزوا نگه داشته و یک حکومت صُلب و سختگیرانه دینی برقرار کنند و از رای ما برای مشروعیت بخشیدن به کارهای خود استفاده کنند. آیا رای به هر کدام از نامزدها یعنی رای به اقتدارگرایی؟ رای به کشتار معترضین در خیابان ها!؟ رای به سرکوب آزادی های مدنی و سیاسی؟ وضعیت غریبی است. انگار که دو راهی مصیبت است. گویی رای دادن و رای ندادن دیگر اثر خود را از دست داده اند.
اما هنوز برای رای دادن باید به دنبال یک دلیل محکم بگردیم. رای ندادن یعنی خالی کردن عرصه. آنچه که در صبح 29 خرداد برای دنیا مهم خواهد بود نام رئیس جمهور بعدی ایران است. میزان مشارکت موضوع ثانویه است. همان اتفاقی که در انتخابات مجلس در سال 98 افتاد. نمایندگان مجلس با کسب رای کمتر از 50 درصد آرای واجدین شرایط در کل کشور امروز برای همه مردم ایران تصمیم می گیرند و روی زندگی آنها اثر می گذارند.
ما همه خواهان تغییر وضع موجود هستیم اما راه آن چیست؟ آیا راه همیشه انقلاب و تغییر حکومت هاست؟ آیا دو انقلاب در طی یک دهه برای کشور ما کافی نبوده؟ آیا انقلاب ها به اهداف خود رسیدند؟ تجارب منطقه ی ما چه می گویند؟ سرنوشت بهار عربی مصر ولیبی و سوریه و یمن به کجا ختم شد؟ آیا هنوز می توان لیبی را یک کشور نامید یا بهتر است آن را سرزمین هایی بنامیم که زمانی لیبی نام داشت و امروز در آن بازار برده فروشی راه افتاده؟
مدیریت روحانی در دولت هرگز بدون مشکل نبوده. نحوه اعلام و اعمال افزایش ناگهانی قیمت بنزین و حوادث دردآور بعد از آن و خون هایی که به زمین ریخته شدند همه نشان از بی تدبیری دارد و مسببین آن حوادث تا ابد گناهکار خواهند بود اما چهار سال اول روحانی را هم فراموش نکردیم. شاخص های اقتصادی آیا مثل امروز بودند؟ تورم، ارزش پول ملی، اشتغال… آیا می شود تاثیر خروج ترامپ از برجام را ندید و فقط گفت همه چیز تقصیر دولت روحانی است؟ آیا ترامپ فقط از برجام خارج شد یا بقیه ی کشورهای دنیا را هم تهدید کرد که اگر با ایران تجارت داشته باشند آنها را به خاک سیاه می نشاند؟ پس چطور سعید جلیلی در مناظرات به طور دائم تکرار می کند که نباید اقتصاد کشور را معطل دو یا سه کشور دنیا کرد؟ کدام کشور حاضر است با وجود تحریم های آمریکا با ایران تجارت روشن و شفاف داشته باشد؟ چگونه می شود برای کشوری مانند ایران انتظار اقتصاد قوی بدون برقراری مراودات تجاری مستمر و رو به رشد با دیگر کشورهای دنیا داشت؟ مگر اقتصاد را می توان از سیاست جدا کرد؟ مگر اقتصاد فقط ریاضیات است که کار به اطراف خود نداشته باشد و همیشه حاصل دو به علاوه دو را چهار اعلام کند!؟
اگر در انتخابات شرکت نکنیم و بگذاریم نامزد اصولگرایان رئیس جمهور شود چه اتفاقی می تواند بیافتد؟ از یک نگاه شاید اوضاع بهتر هم بشود! یعنی با یک دست شدن حکومت برای مثال موضوع روشن و ساده ای مثل FATF سال ها محل بحث نباشد و ایران هم به بقیه کشورهای دنیا برای شفافیت مالی نقل و انتقالات پولی بپیوندد. ساز و کاری که برای مقابله با جابجایی پول های تروریست ها و قاچاقچی ها و در کل پول های کثیف برقرار شده و ایران به عنوان یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم و قاچاق مواد مخدر باید از این قرارداد استقبال کند نه اینکه به خاطر لجبازی های سیاسی داخلی موضوع به این مهمی معطل نگه داشته شود. به همین طریق تندروهای اصولگرا دست از اتهام زدن به وزارت خارجه در مورد برجام بردارند و این توافق بین المللی را حاصل معامله زیر میزی محمد جواد ظریف با جان کری ندانند!
شاید یکی از حداقل دستاوردهای ما به عنوان مردم و جامعه مدنی در این انتخابات این بود که هیچکدام از نامزدها حتی شاید بر خلاف میل باطنی نتوانست اعلام کند که با فیلتر کردن اینستاگرام موافق است. این شاید در ظاهر اتفاق بزرگی به نظر نیاید اما باید به علت آن فکر کرد. همه نامزدها از اصولگرا و اصلاح طلب می دانند که نظر مردم در مورد محدود کردن دسترسی به اینترنت چیست و چون به رای مردم نیاز دارند حتی با وجود مخالفت احتمالی حرفی را می زنند که به نظر مردم بیشتر خوش بیاید و رای آور باشد و همین نشان مهمی است از اهمیت رای مردم حتی در یک انتخاباتی که اینقدر محدود است.
هنوز فرصت فکر کردن داریم. گرچه زمان بسیار کوتاه است اما هنوز می توانیم به این فکر کنیم که راه درست چیست؟ خود را کنار بکشیم یا حضور داشته باشیم؟ بودن یا نبودن در روز جمعه. مسئله این است.
ثبت دیدگاه