برچسب » ﭘﺪﺭ

اول پدرت را راضی کن
7 ماه قبل

اول پدرت را راضی کن

اول پدرت را راضی کن جناب شيخ رجبعلی خیاط، گاه به بعضی از افراد، اجازه حضور در جلسه‌های خود را نمی‌داد و یا شرطی برای آن می‌گذاشت… یکی از ارادتمندان شیخ که قریب بیست سال با ایشان بود، آغاز ارتباط خود با شیخ را این‌گونه تعریف می‌کند: در آغاز هر چه تلاش می‌‌کردم که به […]

آداب معلمی و تدریس
7 ماه قبل

آداب معلمی و تدریس

آداب معلمی و تدریس 🔸 قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ. 🔹 [موسى‌] گفت: «پروردگارا به پاس نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود.» ⬅️ سوره قصص، آیه ۱۷ ———– 🔸 الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً. 🔹 […]

جور استاد به ز مهر پدر
10 ماه قبل

جور استاد به ز مهر پدر

جور استاد به ز مهر پدر 🔹در زمان‌های دور که شکل زندگی مردم با حالا خیلی فرق داشت، درس خواندن و باسواد شدن کار بسیار سخت و دشواری بود که از عهده‌ی هرکسی برنمی‌آمد. در آن دوره، بچه‌ها باید به مکتبخانه می‌رفتند تا سواد خواندن و نوشتن و سواد دینی به آن‌ها آموخته شود. دانش […]

تلنگر | حداقل کار قرآن برای قلب
1 سال قبل

تلنگر | حداقل کار قرآن برای قلب

حداقل کار قرآن برای قلب  مرد بیسوادی، قرآن می‌خواند ولی معنی قرآن را نمی‌فهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده‌ای دارد قرآن می‌خوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیرممکن است که آب در سبد باقی بماند.  پدر گفت: […]

خاطره ای از علامه طباطبایی(ره)
1 سال قبل

خاطره ای از علامه طباطبایی(ره)

خاطره ای از علامه طباطبایی(ره) اگر داشتند، می‌آوردند و می‌دادند.  فرزند علامه طباطبایی نقل می‌کند: «پدرم از درآمد زمین زراعی‌ای که داشت، به روستائیانی که نیازمند بودند، وام می‌داد و رسید می‌گرفت و چنان‌چه کسی بعد از دو فصل برداشت محصول، قادر به پرداخت بدهی خود نبود، آن را بخشیده و قبض را به خودش […]

دل‌نوشته | حضرت علی اکبر(ع)
1 سال قبل

دل‌نوشته | حضرت علی اکبر(ع)

حضرت علی اکبر(ع) پدر آرامش دنیا، پدر فرزند أعطینا پدر خون خدا اما، پسر مجنون پسر لیلا به کم قانع نبود اکبر، لبالب گشت از دلبر به یکدیگر رسید آخر، لب رود و لب دریا پسر دور از پدر می‌شد، مهیّای خطر می‌شد پدر هی پیرتر می‌شد، پسر می‌بُرد دل‌ها را در اين آشوب طوفانی، […]

ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ
1 سال قبل

ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ

ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﻣﺮﺩﯼ به همسرش گفت: “نمی‌دانم ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ خوبی ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛﻪ ﯾﻚ فرشته ﺑـﻪ ﻧﺰﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ‌ﺍﺵ ﻛﻨﻢ”! همسرش ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: “ﻣﺎ ﻛـﻪ ۱۶ ﺳﺎﻝ ﺑﭽﻪ‌‌ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ، ﺁﺭﺯﻭ کن ﻛﻪ ﺑﭽﻪ‌ﺩﺍﺭ ﺷﻮﯾﻢ. ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ […]

دل نوشته | ای نوگل شکفته به بستان مصطفی
1 سال قبل

دل نوشته | ای نوگل شکفته به بستان مصطفی

ای نوگل شکفته به بستان مصطفی بعد از تلاطم و غم و آشوب نینوا کنج خرابه با غم غربت شد آشنا یک کودک سه‌ساله که قدش خمیده بود بیش از توان خود غم هجران کشیده بود دلتنگ دامن پدر و بغض در گلو از درد تازیانه و از زخم پا مگو می‌گفت عمه‌جان تو نداری […]

دل نوشته | حضرت رقیه سلام الله علیها
1 سال قبل

دل نوشته | حضرت رقیه سلام الله علیها

حضرت رقیه سلام الله علیها چه عاشقانه پدر می‌کند تماشایش که زنده است جهان با دم مسیحایش صلابتش به عمو رفته است این بانو! خلاصه‌ی علی و فاطمه‌ست سیمایش رواست سجده کند آسمان به چادر او رواست گریه کند ابر پای نجوایش رقیه فاتح شام است، چشم دشمن کور! که زیر و رو شده افلاک […]