سلام بر ابراهیم ایران بهناماو…. ابراهیم، ابراهیم، ابراهیم دل که از گوشت باشد تاب نمیآورد، هی به سینه میکوبد، هی به خود میپیچد، هی پرانول لازم میشود، دریچه میترالش، شل میشود، باتری قلمی هم کارگر نمیشود، آنوقت این مشت را هی میزند به قفسه سینه تا شاید نفسی تازه کند… آدمیم دیگر و محکوم به […]