محکومیت 48 میلیارد دلاری آمریکا در پرونده شهدای مدافع حرم از پردیس تا کوالالامپور؛ داستان دومین المپیاد فناوری نانو نجات 25 نفر از حریق برج مسکونی در سعادت آباد کاهش پلانکتونها و غیرقابل سکونت شدن آبها برای ماهیان دلنوشته | روضههای خانگی وزارتکار:حادثه معدن کلات در زمان تعمیر رخ داد پرتاب موفق ماهواره با کاربرد تشخیص شوری اقیانوسها کشف 2.5 میلیارد تومان انواع داروی قاچاق در غرب تهران
صدای پول در زمان قضاوت ملا، دو نفر نزد او آمدند. یکی ادعا کرد که این شخص در خواب، بیست دینار از من گرفته حالا پس نمیدهد. ملا، طرف را خواسته، گفت: بیست دینار بده. و پس از گرفتن پول، آنها را به هم زده، به صدا در آورده و با هر صدا میگفت: بگیر […]
اگر قاطر کسی را رم ندهی کسی با تو کاری ندارد یکی بود، یکی نبود. در شبی از شبها، ملانصرالدین و زنش کنار هم نشسته بودند و از هر دری حرف میزدند. همسر ملا پرسید: تو میدانی که در آن دنیا چه خبر است و بعد از مرگ، چه بلایی سر آدم میآورند؟ ملا گفت: […]
اهمیت حفظ آبرو ملا و مرد توبهکار! بعد از نماز، ملانصرالدین در بلندگو گفت: آهای مردم همگی گوش کنید! میخواهم کسی را به شما معرفی کنم که قبلا دزد بوده، مشروب و مواد مخدر مصرف میکرده، زناکار و خلافکار بوده و… هیچ گناهی نیست که مرتکب نشده باشه ولی اکنون خدا، او را هدایت کرده […]
حکایت ملانصرالدین و سکه طلا و نقره ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکیشان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز […]
محصول انتخابهای ما اگر دفتر زندگیات بدخط و ناخواناست، مقصر خودت هستی. 🔹ملانصرالدین چندی بود که شغل کاتبی را برگزیده بود. 🔸روزی همکار بدخطش به او گفت: آنقدر نوشتههای من ناخواناست که صد دینار برای نوشتن میستانم و صد دینار دیگر نیز برای خواندن. 🔹ملا، آهی کشید و گفت: افسوس که من از صد دینار […]