برچسب » مسجد

بداخلاقی از سحر و جادو بدتر است
1 سال قبل

بداخلاقی از سحر و جادو بدتر است

بداخلاقی از سحر و جادو بدتر است استاد فاطمی‌‌نیا(ره): فرد وارد قیامت می‌شود، فکر می‌کند خبری است، تعجب می‌کند! می‌گوید خدایا پس این همه نماز و عمره و روزه و زيارت چه شد؟! می‌گویند تو دل شکستی! ریا کردی! زهر زبان ریختی و بنده‌های خدا را تحقیر کردی! جوانانی داریم که به ظاهر هم متدین […]

تلنگر | توجه به جایی که نباید باشد
1 سال قبل

تلنگر | توجه به جایی که نباید باشد

توجه به جایی که نباید باشد گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند… کفش‌هایش را گذاشت زیر سرش و خوابید. 🔹طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از اون دو نفر گفت: طلاها را بزاریم پشت منبر، اون یکی گفت: نه! اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره. […]

جعفر پلنگ و غذای حضرتی
1 سال قبل

جعفر پلنگ و غذای حضرتی

جعفر پلنگ و غذای حضرتی آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام، چند ماه گذشته در شب میلاد حضرت امام محمدالجواد علیه‌السلام این داستان جالب رو نقل کردند: زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه‌السلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد […]

مهربان‌ترینِ مهربانان و بخشنده‌ترینِ بخشنده‌ها
1 سال قبل

مهربان‌ترینِ مهربانان و بخشنده‌ترینِ بخشنده‌ها

مهربان‌ترینِ مهربانان و بخشنده‌ترینِ بخشنده‌ها مرد تاجری در شهر کوفه ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه‌اش پنهان شد، و از خانه بیرون نیامد، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید. بنابراین نیمه شب از خانه خارج شد و برای مناجات به مسجد رفت، و […]

نماز شب از ترس نه از ایمان و اخلاص…
1 سال قبل

نماز شب از ترس نه از ایمان و اخلاص…

نماز شب از ترس نه از ایمان و اخلاص… حاکمی، هر شب در تخت خود به آینده دخترش می‌اندیشید …که دخترش را به چه کسی بدهد مناسب او باشد. در یکی از شب‌ها، وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات […]

 ریاکاری هارون و بنای مسجد به نام خود!
1 سال قبل

 ریاکاری هارون و بنای مسجد به نام خود!

 ریاکاری هارون و بنای مسجد به نام خود! هارون‌الرشید در بغداد، مسجدی احداث کرد و بر سر در آن، نام خود را نوشت. روزی که برای بررسی به آن مسجد آمده بود، بهلول رسید و گفت چه ساخته‌ای؟ هارون گفت: خانه خدا را بنا کرده‌ام. بهلول گفت: دستور بده تا اسم مرا بجای اسم تو […]