برچسب » مرتضی

دل‌نوشته | رفتنِ مادر خودش شفاست
1 سال قبل

دل‌نوشته | رفتنِ مادر خودش شفاست

رفتنِ مادر خودش شفاست قاری حسین(ع) و گریه‌کنِ فاطمه(س)؛ خداست در خانهٔ علی(ع) چه عزاخانه‌ای به پاست جانم فدایِ مجلسِ ختمی غریب که مهمان ندارد و پُر از اندوهِ بی‌صداست حتی “در”ی که سوخته، مرثیه‌‌خوان شده با اشک، همنشین شده و صاحبِ عزاست شاید حسن(ع) به زینبِ(س)آشفته حال گفت: گریه نکن! که رفتنِ مادر خودش […]

دل‌نوشته | تا نفس آخرم، حیدری‌ام حیدری
1 سال قبل

دل‌نوشته | تا نفس آخرم، حیدری‌ام حیدری

تا نفس آخرم، حیدری‌ام حیدری خاک در قنبرم، حیدری‌ام حیدری ریزه‌خور این درم، حیدری‌ام حیدری رزق به دستان اوست، ساقی و صاحبْ سبوست مست میِ کوثرم، حیدری‌ام حیدری از دم قالوا بلىٰ، با کرم مرتضی فاطمه شد مادرم، حیدری‌ام حیدری اصلِ اصول خداست، نفسِ رسول خداست شیعه‌ی پیغمبرم، حیدری‌ام حیدری به چه مبارک شده، با […]

دل‌نوشته | «مَن کُنتُ» گفت و شد ولی الله مرتضی(ع)
1 سال قبل

دل‌نوشته | «مَن کُنتُ» گفت و شد ولی الله مرتضی(ع)

«مَن کُنتُ» گفت و شد ولی الله مرتضی(ع) پرهای جبرئیل، سراسر به هم رسید وحیِ خدا و ساقیِ کوثر به هم رسید روی جهاز رفته و إبلاغ شد شروع سرشانهٔ پیمبر(ص‌) و حیدر(ع) به هم رسید تاریخ ایستاد و خبر داد اینچنین: دست علی(ع) و دست پیمبر(ص‌) به هم رسید از هم چه دلبری که […]