ریشه یک ضربالمثل یک صبر کن و هزار افسوس مخور پادشاهی بود که همه چیز داشت، اما بچه نداشت. سالهای سال بود که ازدواج کرده بود، اما خدا به او و همسرش، فرزندی نداده بود. این پادشاه، عادل و با انصاف بود. مردم کشورش، دوستش داشتند. به همین دلیل، همه دست به دعا برداشتند و […]
چه کسی ارزش خوبی کردن دارد چوپانی، ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و درخورجین گذاشته و به راه افتاد. چند قدمی که گذشت، مار از خورجین بیرون آمد و گفت: به گردنت بزنم یا به لبت؟ چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟ مار گفت: سزای خوبی، بدی است…!!! و […]