برچسب » مادر

ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ
1 سال قبل

ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ

ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﻣﺮﺩﯼ به همسرش گفت: “نمی‌دانم ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ خوبی ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛﻪ ﯾﻚ فرشته ﺑـﻪ ﻧﺰﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ‌ﺍﺵ ﻛﻨﻢ”! همسرش ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: “ﻣﺎ ﻛـﻪ ۱۶ ﺳﺎﻝ ﺑﭽﻪ‌‌ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ، ﺁﺭﺯﻭ کن ﻛﻪ ﺑﭽﻪ‌ﺩﺍﺭ ﺷﻮﯾﻢ. ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ […]

تلنگر | این دفعه مهمان من!
1 سال قبل

تلنگر | این دفعه مهمان من!

این دفعه مهمان من! 🔹هفت یا هشت‌ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن! 🔸پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمزرنگ که تقریباً هم‌قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش. 🔹میوه و […]

دل‌نوشته | مکن ای صبح طلوع …
1 سال قبل

دل‌نوشته | مکن ای صبح طلوع …

مکن ای صبح طلوع … بد جور دلشکسته‌ای و گریه می‌کنی از اشک چهره شسته‌ای و گریه می‌کنی بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم بر خاک‌ها نشسته‌ای و گریه می‌کنی امشب به صبح امر بفرما طلوع مکن امشب عجیب خسته‌ای و گریه می‌کنی خونِ جگر برای شما قوت شب شده با ناله عهد […]

بیان مرحوم دولابی ره از اباعبدالله
1 سال قبل

بیان مرحوم دولابی ره از اباعبدالله

بیان مرحوم دولابی ره از اباعبدالله می‌گفت: تو محله‌ی ما یه جوانی بود. این جوان، گنهكار بود. اهل فسق و فجور بود، اما یه عادت داشت. یه كاری می‌كرد، ملكه‌اش شده بود، از مادرش داشت، میگه: مادر بهش گفته بود: شیرم رو حلالت نمی‌كنم، گفته بود: باید این كارو بكنی. چیكار كنم؟ گفت: هرجا رفتی […]

«داستان غدیر»۲
1 سال قبل

«داستان غدیر»۲

«داستان غدیر»۲ 🔸پرده دوم: بخش فرهنگی حرم امام رضا(ع) برای نوجوانان، غرفه آموزش نقاشی برپا کرده است. آتیه، دختر پانزده ساله مثل همسالان دیگرش در این کلاس حضور دارد. خانم امامی، مربی نقاشی، موضوع آزاد پیشنهاد کرده است و بچه‌ها هریک عنوانی را انتخاب کرده‌اند و در حال کشیدن نقاشی هستند؛ اما حانیه هنوز به […]

تلنگر | هوای پدرا رو داشته باشیم
1 سال قبل

تلنگر | هوای پدرا رو داشته باشیم

هوای پدرا رو داشته باشیم یادمه وقتی پدرم خونه رو سفید کرد، مادرم همیشه مواظب بود که ما روی دیوار چیزی نکشیم. یک روز به مادرم گفتم: ارزش ما بیشتره یا این گچ و سفیدی؟! اون گفت: مادر جان، ارزش گچ و دیوار از شما بیشتر نیست اما ارزش زحمت و رنج پدرت خیلی بیشتر […]

خراش‌های عشق مادر
1 سال قبل

خراش‌های عشق مادر

خراش‌های عشق مادر در يک روز گرم تابستان، پسر کوچکي با عجله لباس‌هايش را در آورد و خنده‌کنان داخل درياچه شيرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش مي‌کرد و از شادي کودکش لذت مي‌برد. مادر ناگهان تمساحي را ديد که به سوي پسرش شنا مي‌کرد. مادر، وحشت‌زده به سمت درياچه دويد و با فريادش پسرش را […]

سیری در نهج‌البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام (آداب معاشرت)
1 سال قبل

سیری در نهج‌البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام (آداب معاشرت)

 سیری در نهج‌البلاغه امیرالمومنین علی علیه‌السلام (آداب معاشرت) 🔸و وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بي‏ ما لَيْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. 🔹 ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که برای […]

نماز و روزه‌هات قبول بچه مسلمون
1 سال قبل

نماز و روزه‌هات قبول بچه مسلمون

نماز و روزه‌هات قبول بچه مسلمون ♦️اینجا هنوز یک ساعت قبل از اذان، صف نانوایی‌ها طویل می‌شود. 🔹️هنوز ماه رمضان که می‌شود، در ویترین شیرینی‌فروشی‌ها، زولبیا بامیه‌های زعفرانی دلبری می‌کنند. 🔹️در کوچه ما هنوز موقع سحری، چراغ خانه‌ها یکی‌یکی روشن می‌شود. 🔹️هنوز در مهمانی‌های خانوادگی، درباره «زندگی پس از زندگی» بحث می‌کنند. و افکار مشغول […]