چشمهایت را باز کن، تمام شد خواب وحشتناک این روزها! از این چادر بپرس، تن هزار زخم خورده را چه باید کرد؟ دیگر گریه هم شفای بغضهای به خون نشسته نیست! قد خمیده را به رکوع پی در پی نافله شبانه، بهانه دهی؛ زخم پیشانی شکسته را به نوازش کدام دست آشنا، آرام نمایی؟ بیا […]