رفتنِ مادر خودش شفاست قاری حسین(ع) و گریهکنِ فاطمه(س)؛ خداست در خانهٔ علی(ع) چه عزاخانهای به پاست جانم فدایِ مجلسِ ختمی غریب که مهمان ندارد و پُر از اندوهِ بیصداست حتی “در”ی که سوخته، مرثیهخوان شده با اشک، همنشین شده و صاحبِ عزاست شاید حسن(ع) به زینبِ(س)آشفته حال گفت: گریه نکن! که رفتنِ مادر خودش […]
آیههای انتظار به گریههای یتیمانهی گدایانت… اراده کن برسد دست ما به دامانت بریدهایم ز شهر و به خاکراه زدیم به این امید که باشیم در بیابانت گناهکاری ما خشکسالی آورده نمیرسد به نفسهای شهر، بارانت “بُطونهم مُلئت بالحرام” هم شدهایم که نیستیم زمان عمل مسلمانت… ز ره نیامدی و جمعه جمعه پیرشدند تمام پیرغلامان […]
عزاي اشرف اولاد آدم است باز اين چه شورش است که در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين بينفخ صور خاسته تا عرش اعظم است اين صبح تيره باز دميد از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله […]