من زندهام عبدالمهدی، يك خوابی ديده بود. بعد از آن به سفارش يكی از علمای اصفهان به محضر آيتالله بهجت شرفياب شد تا خوابش را به ايشان بگويد. آقا هم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و میگويند جوان! شغل شما چيست؟! همسرم گفته بود طلبه هستم. ايشان فرموده بودند: بايد به سپاه ملحق بشوی و […]