برچسب » ظهور

ویژگی‌های یاران حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
2 سال قبل

ویژگی‌های یاران حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

 ویژگی‌های یاران حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔸 حضرت امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند: « مَن سَرَّهُ أن يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ فَليَنتَظِر وَليَعمَل بِالوَرَعِ و مَحاسِنِ الأَخلاقِ و هُوَ مُنتَظِرٌ، فَإِن ماتَ و قامَ القائِمُ بَعدَهُ كانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أجرِ مَن أدرَكَهُ، فَجُدّوا وَانتَظِروا هَنيئًا لَكُم أيَّتُهَا العِصابَةُ المَرحومَةُ » 🔹 […]

دل‌نوشته | شبت بخیر مطهِّر دل‌ها!
2 سال قبل

دل‌نوشته | شبت بخیر مطهِّر دل‌ها!

شبت بخیر مطهِّر دل‌ها! دارم به روز آمدنت فکر می‌کنم؛ روزی که می‌آیی و خبر ظهورت می‌افتد وسط بساط دنیاطلبی‌ بعضی‌ها! خدا کند پیش از آمدنت، حب دنیا را از دلمان بیرون کرده باشیم. دنیاطلب‌ها، اصلی‌ترین دشمنانِ تو هستند. آرزوی ما فدا شدن در راه توست! حب دنیا بی‌رحم‌ترین دشمن ماست. او آرزوهای ما را […]

جملات قصار حاج اسماعیل دولابی
2 سال قبل

جملات قصار حاج اسماعیل دولابی

جملات قصار حاج اسماعیل دولابی عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی: کسانی که سال‌ها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» می‌گفتند، چرا از ظهور مشکلات و نابسامانی‌ها کلافه‌اند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ این‌ها مقدّمه‌ی ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بی‌‎تابی و بی‌‎قراری بردارند […]

معرفی کتاب تو شهید نمی‌شوی به قلم برادران احمدرضا بیضایی
2 سال قبل

معرفی کتاب تو شهید نمی‌شوی به قلم برادران احمدرضا بیضایی

معرفی کتاب تو شهید نمی‌شوی به قلم برادران احمدرضا بیضایی کتاب «تو شهید نمی‌شوی» روایت‌هایی از زندگی شهید مدافع حرم، شهید محمودرضا بیضایی به قلم برادران احمدرضا بیضایی می‌باشد. در این کتاب، فراز و فرودهای زندگانی ساده اما پربرکت شهید؛ از خانه تا دانشگاه، از کودکی تا جوانی، از تبریز تا تهران و از تهران […]

دل‌نوشته | باز هم در ورق تاریخ یک آدینه دیگر رقم خورده
2 سال قبل

دل‌نوشته | باز هم در ورق تاریخ یک آدینه دیگر رقم خورده

باز هم در ورق تاریخ یک آدینه دیگر رقم خورده بلورین اشک شبنم بود که می‌خورد بر دل شیشه یا که شاید ترک برداشت قلب شهر، آسمان بغضش شکست، ابر آب شد فرو رفت بر دل زمین سیل شرم است که در کانون خاک فرو می‌رود این همه شرم؟!… از کجا؟ یادم آمد باز هم […]