عارف: بهرهگیری از بخش خصوصی از مزیتهای مهم قرارگاه سازندگی خاتم است
تصویب 2 طرح تفحص در کمیسیون کشاورزی مجلس
ایران به دلالها باج نمیدهد
مراسم گرامیداشت شهدای قرارگاه مرکزی حضرت خاتم الانبیاء برگزار شد
مخبر: نیروهای مسلح در جنگ 12روزه افتخار آفریدند
رشد 150درصدی خوداظهاری در سامانه املاک و اسکان
مدت اسارت اهلبیت(ع)
انسجام آری؛ تسلیم خیر؛ استحاله هم هرگز!
بعضی انسانها واقعا حسینیاند پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین مرا یاد کنید ) […]
کاروانسرای نیشابور و راهزنان کاروانی در نزدیک نیشابور در کاروانسرایی، شبی را ساکن شدند. در آن کاروان، جوانی به نام احمد بود که بسیار ساده و خوشقلب بود که به خاطر سادگیاش به او احمد بیچاره میگفتند. شبی در کاروان جنجال شد و هرکس سویی دوید تا اموال خود در جایی پنهان کند که از […]
من فقط ضربه آخر را زدم ✍مادرشوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت: تو توانستی در عرض ۳۰ روز، پسرم را ملزم به خواندن نمازهایش کنی؛ کاری که من طی ۳۰ سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم! 🔸و اشک در چشمانش جمع شد. 🔹عروس جواب داد: مادرجان، داستان […]
توجه به جایی که نباید باشد گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند… کفشهایش را گذاشت زیر سرش و خوابید. 🔹طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از اون دو نفر گفت: طلاها را بزاریم پشت منبر، اون یکی گفت: نه! اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره. […]
حکایت ملانصرالدین و سکه طلا و نقره ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکیشان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز […]