شوم دانستن روزگار حسن بن مسعود میگوید: در حالی خدمت امام هادی سلام الله علیه رسیدم که انگشتم خراشیده بود و شانهام بر اثر برخورد با سوارهای آسیب دیده بود و در میان جمعیتی نیز وارد شده بودم که به سبب ازدحام، قسمتی از لباسم پاره شده بود؛ پس گفتم: ای روز! چه شومی! خدا، […]