فرماندهی بیاِدعا شهید مهدی زینالدین همرزم شهید میگوید: شهید مهدی زینالدین فرماندهی ما بود، نصف شب از شناسایی برگشته بود، وقتی دید بچهها تو چادر خوابند، خودش بیرون چادر خوابید، بسیجی اومده بود نگهبان بعدی رو صدا بزنه، شروع کرد با قنداق اسلحه به پهلوی مهدی زدن و میگفت پاشو نوبت پستته، مهدی اسلحه رو […]