خمپاره را رها كن برو دنبال توپخانه خاطرهای از شهیدحسن تهرانیمقدم به قلم شهید رشید در سنگر فرماندهی بوديم كه حسن وارد شد. جوانی ۲۱ ساله بود، نامهای را به دستم داد. پيشنهادی كه در نامه نوشته بود از يك نگرانی حكايت ميكرد و راهحلی برای آن ارائه كرده بود. بعدها ماجرای آن روز […]