هوای تهران همچنان در وضعیت "قرمز" بیشترین اعزام زائران "عمره مفرده" از کدام استانهاست؟ سالروز عملیات کربلای چهار سالروز شهادت سید رضی موسوی اسقاط 273 هزار خودروی فرسوده تا پایان آذر سال جاری اعزام 600 جانباز قطع نخاعی زیارت اولی به عتبات عالیات مدارس ابتدایی استان تهران 4 و 5 دی غیرحضوری شد جدول زمانبندی پنلهای تخصصی نمایشگاه تلکام 1403
قدرت بخشش بانوى خردمندى در کوهستان سفر مىکرد که سنگ گرانقیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. بانوى خردمند، کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او […]
سنگ حسرت گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند. بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت می خورد، هرکس هم برندارد باز هم حسرت میخورد. برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟ برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر میداریم. وقتی […]
تکرار اشتباهات کوچک شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد. چاهی داشت پر از آب زلال. زندگیش به راحتی میگذشت با وجود اینکه در همچین منطقهای زندگی میکرد. بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشکنشدنی دارد. یک روز به صورت […]
ارزش طلب علم و گوهر دانش قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری روزی طلبه جوانی که در زمان شاهعباس در اصفهان درس میخواند، نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درسخواندن خسته شدهام و میخواهم دنبال تجارت و کار و کاسبی بروم، چون درسخواندن برای آدم، آب و نان نمیشود و کسی […]
ما در زندگی به چه چسبیده ایم؟ وقتی نانوا، خمیرِ نان را پهن می کند و درون تنور می گذارد را دیدی که چه اتفاقی می افتد؟ خمیر به سنگها می چسبد اما نان هرچه پخته تر می شود، از سنگها جدا می شود حکایت آدمها همین است… سختی های دنیا، حرارت تنور است… و […]
من فقط ضربه آخر را زدم ✍مادرشوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت: تو توانستی در عرض ۳۰ روز، پسرم را ملزم به خواندن نمازهایش کنی؛ کاری که من طی ۳۰ سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم! 🔸و اشک در چشمانش جمع شد. 🔹عروس جواب داد: مادرجان، داستان […]
منزل به منزل درد و داغ و بیکسی ۱۲ محرم،سالروز شهادت امام سجاد(ع) ذکر مصیبت میکند: الشام الشام تا یاد غربت میکند: الشام الشام منزل به منزل درد و داغ و بیکسی را یک جا روایت میکند: الشام الشام موی سپید و چهرهای در هم شکسته از چه حکایت میکند: الشام الشام هر روز با […]
درد یتیمی و نوازش یتیم 🔸یکی از همکلاسیهای شهید نواب صفوی در مدرسه حکیم نظامی تهران میگوید: در بازگشت از مدرسه، با یکی از همکلاسیهایم دعوا کردم. او سنگی به من پرتاب و سر مرا شکست و گریهکنان به منزل رفتم. پدرم تا چهره خونآلود مرا دید برآشفت و برای تنبیه آن بچه به دنبال […]
ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩﺍﯾﻢ؟! ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ، ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻱ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ؟!!!!! ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ سنگ ها ﻣﯽﭼﺴﺒﺪ! ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺍﺯ سنگ ها ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ … ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛ سختی هاﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ… ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ […]