برچسب » زاگرس

لبخند زاگرس
8 ماه قبل

لبخند زاگرس

لبخند زاگرس هر شب، قوطی وازلین را می‌آورد و پای کرسی، دستان پینه بسته و ترک‌خورده‌اش را چرب می‌کرد. یک دستمال پارچه‌ای دور دستانش می‌پیچید که لحاف را چرب نکند. اذان صبح که برای نماز بیدار می‌شد، اول کمی گِل سرشوی به دستانش می‌مالید و بعد وضو می‌گرفت. تمام روز در مزرعه پابه‌پای پدربزرگ کار […]