برچسب » دل‌نوشته

دل‌نوشته | انت فی قلبی یا اباعبدالله
1 سال قبل

دل‌نوشته | انت فی قلبی یا اباعبدالله

انت فی قلبی یا اباعبدالله و اینگونه شد با قلم خون به روی لوح دل حک کردم انت فی قلبی یا اباعبدالله چه سر نهانی است در این صندوقچه‌‌ی پر رمز و راز که هیچ کس نمی‌داند در آن دمی که هنوز نوبت وجودم نبودم چگونه آب و گلم را با مهرت سرشتند و بند […]

دل‌نوشته | دل عاشق تپش دارد اگر علت علی باشد
1 سال قبل

دل‌نوشته | دل عاشق تپش دارد اگر علت علی باشد

دل عاشق تپش دارد اگر علت علی باشد امام علی علیه‌السلام 💠 دل عاشق تپش دارد اگر علت علی باشد قسم بر حق رواگردان هر حاجت علی باشد الا ای عارفان ای عالمان ای عاشقان حق صراط‌المستقیم عشق را غایت علی باشد به گرد نقطه‌ای مردم همه جمعند و مبهوتند که از بالا ببینی نقطه‌ی […]

دل‌نوشته | من تو را گم کردم یوسفم را…
1 سال قبل

دل‌نوشته | من تو را گم کردم یوسفم را…

من تو را گم کردم یوسفم را… گم کرده دارم من در این وادی پر التهاب و تنهایی گم کرده دارم من تو را گم کردم یوسفم را… در غوغای بازار عقبی‌فروشان… تو را گم کردم در هیاهوی بی‌وفایی‌ها من حتی خودم را نیز گم کردم گم کردم خودم را در پیچ و تاب روزگار […]

دل‌نوشته | اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است
1 سال قبل

دل‌نوشته | اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است

اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است اشک و آه، هم مسیر با قلب دلتنگ می‌شوند تا مرهمی باشند بر زخم‌های نابسامان دوری و کنج غربت‌نشینی! دیگر اما انگار این مهمان‌های خوانده و ناخوانده نیز راه به جای نمی‌برند و مرهم آشفتگی‌هایم نمی‌شوند. بی‌تاب بودن، احوال هر روز من است. درست به سان کبوتر بال شکسته‌ای […]

دل‌نوشته | غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
1 سال قبل

دل‌نوشته | غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی

غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی یا جوادالائمه علیه‌السلام 💠 عاشقم عاشق نامی و رسیدم به امامی غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی دف‌زنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا» سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه تا به تو، از […]

دل‌نوشته | به لبم ذکر یا حسن دارم، مقدس است دوشنبه برای این نوکر
1 سال قبل

دل‌نوشته | به لبم ذکر یا حسن دارم، مقدس است دوشنبه برای این نوکر

به لبم ذکر یا حسن دارم، مقدس است دوشنبه برای این نوکر امام حسن مجتبی علیه السلام می‌شناسيم همه جود و عطا را به حسن كرم و بخشش و احسان و سخا را به حسن بگذاريد بگويند گدائيم گدا غم نداريم سپردند گدا را به حسن تا نخواهد حسن از شاخه نيفتد برگي كرده تفيض […]

دل‌نوشته | سایه‌تان مستدام روی سرمان بانو
1 سال قبل

دل‌نوشته | سایه‌تان مستدام روی سرمان بانو

سایه‌تان مستدام روی سرمان بانو عرض ارادت خسته دلی کنجه نشینی به هوای پرواز، بال و پر باز می‌کند و کنج حریمت آشیانه می‌سازد… پس به او هم خبر دادند که خوان کریمت، جهان‌گستر است و دانه‌ی هرکس را بیش از خواسته‌اش می‌بخشد. در میان سرکشی این سوز سرد که خانمان‌سوز است و می‌ترکاند استخوان […]

دل‌نوشته | میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد
1 سال قبل

دل‌نوشته | میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد

میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد اگرچه «جسم» هم آتش بگیرد، «جان» نمی‌سوزد به آتش می‌کشند این روزها قرآنِ ما را… لیک نمی‌دانند «فجر» و «طارق» و «فرقان» نمی‌سوزد نمی‌دانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان که «حمد» آتش نمی‌گیرد که «الرحمان» نمی‌سوزد خدای قصۀ قرآنیِ «عاد» و […]

دل‌نوشته | باز هم در ورق تاریخ یک آدینه دیگر رقم خورده
1 سال قبل

دل‌نوشته | باز هم در ورق تاریخ یک آدینه دیگر رقم خورده

باز هم در ورق تاریخ یک آدینه دیگر رقم خورده بلورین اشک شبنم بود که می‌خورد بر دل شیشه یا که شاید ترک برداشت قلب شهر، آسمان بغضش شکست، ابر آب شد فرو رفت بر دل زمین سیل شرم است که در کانون خاک فرو می‌رود این همه شرم؟!… از کجا؟ یادم آمد باز هم […]