برچسب » دختر

دل‌نوشته | اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر
1 سال قبل

دل‌نوشته | اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر

اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر قصه‌ی کرب و بلا را دختری تغییر داد کاخ‌ها ویرانه شد ویرانه‌اش شد بارگاه دختر این قوم تکلیف حجابش روشن است چادرِ او تار و پودی دارد از خورشید و ماه دختر انا فتحنا اشک می‌ریزد ولی گریه‌های او ندارد رنگ زاری هیچگاه بین طوفان غنچه و […]

دل‌نوشته | دختر سه ساله ابا عبدالله
1 سال قبل

دل‌نوشته | دختر سه ساله ابا عبدالله

دختر سه ساله ابا عبدالله بسم الله سری غرق در خون، گلویی بریده بمیرم سر تو چه رنجی کشیده لبی سرخ و پرپر! لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده چه بابای خوبی! ز عالم سری تو کسی بهتر از تو ندیده ندیده نگاهت چو خورشید گرم است و گیرا که بر شام […]

دل‌نوشته | گفته معصوم به او فاطمۀ معصومه
1 سال قبل

دل‌نوشته | گفته معصوم به او فاطمۀ معصومه

گفته معصوم به او فاطمۀ معصومه حضرت معصومه (س) از تبار گل و آیینه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» پس به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد دختری آمده از ایل و تبار حیدر از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر وصف او را نتوان […]

كرامات حضرت عبدالعظيم عليه‌السلام
1 سال قبل

كرامات حضرت عبدالعظيم عليه‌السلام

كرامات حضرت عبدالعظيم عليه‌السلام هدیهٔ سیدالكریم علیه السّلام طلبه سیّدی، پس از آنكه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می‌برد، به تهران می‌آید و مقدّمات ازدواج ایشان فراهم می‌گردد. دختری معرّفی می‌شود و به خواستگاری می‌روند. مسائل، مطابق سلیقه طرفین طی می‌شود جز اینكه پدر دختر، شرطی را برای داماد مطرح می‌كند، تا […]

معرفی کتاب من و دوست‌ام اثر محمد داستانپور
1 سال قبل

معرفی کتاب من و دوست‌ام اثر محمد داستانپور

معرفی کتاب من و دوست‌ام اثر محمد داستانپور  من و دوست‌ام نوشته محمد داستانپور، به بررسی و تحلیل محاسن و معایب روابط دختر و پسر پرداخته است. توصیف وضعیت روابط دختر و پسر، عوامل فراگیر شدن و آسیب‌های موجود در این روابط با جنس‌ها و اهداف گوناگون از موضوعات آن است. نویسنده حرف‌هایی درگوشی دارد […]

گلها بوی مادرش را می‌دهند
1 سال قبل

گلها بوی مادرش را می‌دهند

گلها بوی مادرش را می‌دهند مادر…. مادر دختری، چوپان بود. روزها، دختر کوچولویش را به پشتش می‌بست و به دنبال گوسفندها به دشت و کوه می‌رفت. یک روز گرگ به گوسفندان حمله می‌کند و یکی از بره‌ها را با خود می‌برد! چوپان، دختر کوچکش را از پشتش باز می‌کند و روی سنگی می‌گذارد و با […]