نه خانی آمده نه خانی رفته در روزگار قدیم، مرد سادهدلی به نام صفرقلی زندگی میکرد که دلش میخواست با وجود مال و ثروت کمی که داشت، همه او را مالدار و توانگر بدانند. از این رو گاهی در بعضی کارها اسراف میکرد، در نتیجه در بین مردم کوچه و خیابان به صفرقلی خان مشهور […]
خسیس نباشید مرد خسیسی، خربزهای خرید تا به خانه برای زنِ خود بِبَرد. در راه به وسوسه افتاد که قدری از آن بخورد، ولی شرم داشت که دست خالی به خانه رود … عاقبت فریب نَفس، بر وی چیره شد و با خود گفت قاچی از خربزه را به رسم خانزادهها میخورم و باقی را […]