خون شهدا انسجام اجتماعی و وحدت ملی را احیا کرد
7 نکته درباره مسئله «نفوذ»/ بازی مرکّب با نفوذ چگونه صورت میگیرد؟
ترجیح دنیا بر دین: ریشهی انحراف در وقایع کربلا
قالیباف: پاسخ محکم ایران، اسرائیل و آمریکا را ناچار به توقف تجاوزات کرد
پشت پرده لشگرکشی دیپلماتیک فرانسویها
پیگیری حقوقی ترور دانشمندان در مجامع بینالمللی
نوبلیستهای جنایتکار
موسوی: فراجا طی جنگ 12 روزه حضوری موثر در صحنه امنیت ملی داشت
تعلق به یک تسبیح ⭕️امام خمینی(ره): گاهی تعلق به یک “تسبیح” آدم را به جهنّم میبرد! 🔸حجتالاسلام محمد علی رحمانی، با ذکر خاطرهای از یادگار امام مرحوم حاج سید احمد خمینی میگوید: یک وقتی ما در جایی بودیم، داشتیم با هم صحبت میکردیم، حاج احمد آقا، تسبیح من را گرفتند و مشغول ذکر شدند. بعد […]
کلام علما آیة الله حقشناس: بنده از حیث منزل ناراحت بودم. با خودم گفتم: به جای اینکه به دیگران بگویی، برو به خود خدا بگو. یک مقدار پول داشتم ولی بنا بود سی هزار تومان دیگرش هم برسد که نرسید. لذا چلّه زیارت عاشورا گرفتم. وقتی هم که انسان زیارت عاشورا میخواند، نباید وسطش حرف […]
این کار فلسفه داره! یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور. نمازش که تمام شد، گفتم: «منصور جان، مگه جا قحطیه که برای نماز میآیی وسط بچهها؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم بیام دنبال مُهر تو بگردم!» تسبیح را برداشت و همانطور که میچرخاندش، گفت: «این […]
نکاتی پیرامون حضرت خدیجه کبری سلاماللهعلیها 🔸 قلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلي أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ 🔹 بگو: «ای بندگان من که بر خود، اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده […]
بهار قرآن آمدهای بهار من شما نمیآیی؟ چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن در امواج پر تب و تاب خیالم که آرام قدم میگذاری و دلم را به ارکان عرش متصل میکنی و من در دریای تصورت بیمهابا غرق تو میشوم… با خود فکر میکنم […]
هوا پر شده از بوی خدا چه خدا نزدیک است لب درگاه عبودیت توست به کناری بزن این پرده حجب همنوا شو تو با زمزمه سبز حیات به زلالیت چشمان بهاری که گریست او همین نزدیکی ست عطر او در تن باغ نور او در مهتاب به نم آه و همآوایی دست تاری پنجره […]
عالم شده سجاده و افتاده به پایت بسته است همهی پنجرهها رو به نگاهم چندیست که گم گشتهی در نیمهی راهم حس میکنم آیینهی من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است از بس که مناجات سحر را نسرودم سجادهی بارانی خود را نگشودم پای سخن عشق دلم را ننشاندم […]