صدای بیکسی از این دیار میآید به خواب دیدهام؛ امشب قرار میآید خزان عُمر مرا هم بهار میآید شنیدهام به تلافیِ بوسهی گودال برای دلخوشیام، بیقرار میآید بیا بساط پذیراییام همه جور است همیشه شَه به سراغ ندار میآید اگرچه یک یک انگشتها ز کار افتاد برای شانه زدن که به کار میآید چنان ز […]