از تبار غربت اي زمين و آسمانها سوگوار غربتت آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت بر جبين فصلها هر يک نشان داغ توست اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون سينه هامان يک به يک آيينهدار غربتت پاک شد آيينه از زنگ اي تماشاييترين شستشو داديم […]