فرماندهی بیاِدعا شهید مهدی زینالدین همرزم شهید میگوید: شهید مهدی زینالدین فرماندهی ما بود، نصف شب از شناسایی برگشته بود، وقتی دید بچهها تو چادر خوابند، خودش بیرون چادر خوابید، بسیجی اومده بود نگهبان بعدی رو صدا بزنه، شروع کرد با قنداق اسلحه به پهلوی مهدی زدن و میگفت پاشو نوبت پستته، مهدی اسلحه رو […]
شهد عشق از طنز جبهه شب، توی سنگر نشسته بودیم و چرت میزدیم. شب مهتابی زیبایی بود. فرمانده اومد توی سنگر و گفت: اینقدر چرت نزنید، تنبل میشین. به جای این کار، برید اول خط، یک سری به بچههای بسیجی بزنید. بلند شدیم و رفتیم به طرف خاکریزهای بلندی که توی خط مقدم بود. بچههای […]
کتاب جامانده از سهیل به قلم کبری خدابخش دهقی کتاب «جامانده از سهیل» روایت زندگی فاطمه خدری همسر سردار شهید «محمد جعفر سعیدی» به نویسندگی «کبری خدابخش دهقی» میباشد. در این کتاب زنی را میبینید که پا به پای دل شریکش از انقلاب به جنگ میرسد. بار زندگی را در غربت و تنهایی به دوش […]