برچسب » انگشتر

بهشت زیر پای مادرانه
11 ماه قبل

بهشت زیر پای مادرانه

بهشت زیر پای مادرانه شهد عشق روز مادر بود… می‌دونستم آرمان یادش نمیره… اومد توی خانه پیشم؛ گفت: مامان چشمات رو ببند. گفتم: چی کار داری؟ گفت: حالا شما ببند. چشم‌هامو بستم. آروم خم شد و شروع کرد به بوسیدن دستم… گفتم: مادر نکن! دست‌هاشو باز کرد و یه انگشتر عقیق سرخ رو توی دستام […]

دل‌نوشته | ای گل زهرا
1 سال قبل

دل‌نوشته | ای گل زهرا

ای گل زهرا شب دهم،سیدالشهدا(ع) انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست این مرحله را غیر امام‌الشّهدا نیست آئینه‌تر از روی تو خورشید ندیده این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی‌تو برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست با این همه لشگر چه کنی ای گل […]

دل‌نوشته | ای فاتح غدیر
1 سال قبل

دل‌نوشته | ای فاتح غدیر

ای فاتح غدیر   ای فاتح غدیر که رایت به دست توست سرچشمه‌ی هرآنچه کرامت به دست توست بالا گرفت دست تو را شهر علم و گفت تا هست حق، کلید سعادت به دست توست در انما ولیکم الله دیده‌ام انگشتر عقیق ولایت به دست توست تو فاتحی و علت آن ذوالفقار نیست در کارزار […]

دست بالای دست بسیار است
1 سال قبل

دست بالای دست بسیار است

دست بالای دست بسیار است در شهر خوی، زن ثروتمند و تیزفکری به نام «شوکت» در زمان کریم‌خان زند زندگی می‌کرد. انگشتر الماس بسیار گران‌قیمتی ارث پدر داشت که نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی کسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی، داستان به گوش خدادادخان، حاکم و […]