برچسب » امام‌ سجاد

دل‌نوشته | یادگار شهیدانِ دشت خون
1 سال قبل

دل‌نوشته | یادگار شهیدانِ دشت خون

یادگار شهیدانِ دشت خون این کیست؟ این که شام و سحر گریه می‌کند می‌سوزد و ز سوز جگر گریه می‌کند برگشته است از سفر شام و سال‌هاست کز خاطرات تلخ سفر گریه می‌کند گِریَد مدینه از اثر اشک و آهِ او زیرا به هر گذار و گذر گریه می‌کند یعقوب اگر ز هجر پسر سال‌ها […]

دل‌نوشته | مصیبت تازه بعد از کربلا آغاز شد
1 سال قبل

دل‌نوشته | مصیبت تازه بعد از کربلا آغاز شد

مصیبت تازه بعد از کربلا آغاز شد امامت از دل آتش چنان ققنوس برمی‌خاست علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟ خدا او را به بزم عشق‌بازی شعله‌ور می‌خواست علی در خونِ خود پرپر علی با تیرِ در حنجر علی از شعله سوزان‌تر علی بودن هنر می‌خواست نباید شعله این ماجرا یک […]

دل‌نوشته | منزل به منزل درد و داغ و بی‌کسی
1 سال قبل

دل‌نوشته | منزل به منزل درد و داغ و بی‌کسی

منزل به منزل درد و داغ و بی‌کسی ۱۲ محرم،سالروز شهادت امام سجاد(ع) ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام تا یاد غربت می‌کند: الشام الشام منزل به منزل درد و داغ و بی‌کسی را یک جا روایت می‌کند: الشام الشام موی سپید و چهره‌ای در هم شکسته از چه حکایت می‌کند: الشام الشام هر روز با […]

دل‌نوشته | این حسین‌ست ولی دیگر نیست
1 سال قبل

دل‌نوشته | این حسین‌ست ولی دیگر نیست

این حسین‌ست ولی دیگر نیست امام سجاد علیه‌السلام درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده‌ی زهرا گریه روزها ناله و شب‌ها گریه آب می‌خورد، ولی با گریه گریه بر آب وضویش می‌ریخت خون دل بر سر و رویش می‌ریخت گریه بر شاه شهیدان خوب‌ست گریه بر کشته‌ی عریان خوب‌ست گریه بر دامن طفلان خوب‌ست گریه بر […]

دل‌نوشته | عالم شده سجاده و افتاده به پایت
2 سال قبل

دل‌نوشته | عالم شده سجاده و افتاده به پایت

عالم شده سجاده و افتاده به پایت بسته است همه‌ی پنجره‌ها رو به نگاهم چندی‌ست که گم گشته‌ی در نیمه‌ی راهم حس می‌کنم آیینه‌ی من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است از بس که مناجات سحر را نسرودم سجاده‌ی بارانی خود را نگشودم پای سخن عشق دلم را ننشاندم […]