خریداران "بیسیمهای برد بلند شخصی" بخوانند! پرهیز مردم از غذارسانی به حیات وحش در فصل سرما تعیین خیابان شهید سنوار دوباره بررسی می شود قتل همکار بهخاطر استفاده از پارچآب با ضربه میلگرد حضرت عیسی و شیطان هوای تهران همچنان در وضعیت "قرمز" بیشترین اعزام زائران "عمره مفرده" از کدام استانهاست؟ سالروز عملیات کربلای چهار
کرامت پیشهای بیمثل و بیمانند امام زمانم💚 کرامت پیشهای بیمثل و بیمانند میآید که باران تا ابد پشت سرش یک بند میآید کسی که نسل او را میشناسد، خوب میداند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند میآید همان تیغی که برقش میشکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را میدهد پیوند میآید […]
تويى كه قائم آل محمدت خوانند “اگرچه غايبى، امّا حضورِ تو پيداست چه غيبتىست؟ كه عطرِ عبور تو پيداست مقام گلشنِ اشراق، نافهخيز از توست بلى! شفاعت انسان به رستخيز از توست… تو كيستى كه قيامت، قيامتِ كبراست تو كيستى كه قيامت ز قامتت پيداست تو كيستى كه «يدالله» در تنت جارىست زبان قاطع شمشير […]
گاهی باید نفس کشید گاهی باید نفس کشید گاه باید لحظهای تامل کرد گذر بیوقفه عمر را گاه باید که لب پنجرهای بنشینی چشم دوزی به راهی که تو هم منتظری آری! منتظر چه جملهی غریبانهای است برای تو و چه جملهی عجیبی است برای من گاه از خود میپرسم یعنی من منتظر هستم؟!… اصلا […]
شبت بخیر مطهِّر دلها! دارم به روز آمدنت فکر میکنم؛ روزی که میآیی و خبر ظهورت میافتد وسط بساط دنیاطلبی بعضیها! خدا کند پیش از آمدنت، حب دنیا را از دلمان بیرون کرده باشیم. دنیاطلبها، اصلیترین دشمنانِ تو هستند. آرزوی ما فدا شدن در راه توست! حب دنیا بیرحمترین دشمن ماست. او آرزوهای ما را […]
ماندهام باید به جز اکبر چه گفت او را دو خط شعر پیمبر میزند رخسارش اما نه پیمبر نیست پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست به شک افتادهام یا رب! شباهت اینقدَر آیا؟ یقین دارم پس از احمد پیمبرهای دیگر نیست زمین میلرزد از طرز قدمهایش، نمیدانم چه باید گفت نامش را اگر […]
راهیان نور طلائیه مینگرم تو را نه با چشم سر بلکه با چشم دل! آخر چگونه میشود دلتنگ گنبد طلاییت نشد؟ هر شب را به امید رویای قدم زدن در حوالی تو به سحر میرسانم و هر صبح، دست نوازش نسیمی را که از تو خبر میدهد بر روی گونههای احساس میکنم انگار اینجا همه […]
عالم شده سجاده و افتاده به پایت بسته است همهی پنجرهها رو به نگاهم چندیست که گم گشتهی در نیمهی راهم حس میکنم آیینهی من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است از بس که مناجات سحر را نسرودم سجادهی بارانی خود را نگشودم پای سخن عشق دلم را ننشاندم […]
باب حاجات همه درّ ثمین آمده است مه شعبان شده ماهی به زمین آمده است روز چارم پسر امبنین آمده است پدرش حیدر کرار ز میلادش شاد بر بنیهاشمیان ماهترین آمده است نامش عباس شد و معنی آن شیر دژم بین شیران عرب شیرترین آمده است جمله ذریهی زهرا به رخش بوسه زنند یک برادر […]