وقایع روز یازدهم محرم سال۶۱ ق «ابن سعد» تا حدودظهر روز يازدهم، به دفن اجساد پليد كوفيان مشغول بود. پس از اتمام كار در حالى كه پيكر پاك فرزند رسول خدا(ص) و ياران پاكبازش در زير آفتاب رها شده بود، دستور داد سرهاى ديگر شهداى كربلا را از بدنها جدا كنند و به قصد تقرّب […]
سالار زینب قدری آهسته برو شب یازدهم،حضرت زینب کبری(س) میروی همراه خود جانم به میدان میبری در قفای خویشتن موی پریشان میبری گرچه امر بر صبوری میکنی، جانا بدان دست زینب را سوی چاک گریبان میکنی میروی با سر به سوی نیزهداران پلید پیش چشمم تا رود بر نیزه قرآن میبری نعل مرکبهای دشمن تشنهکام […]
وقایع روز دهم محرمالحرام سال ۶۱ ق در روز دهم محرم سال۶۱هجری، امام حسین (ع) با یارانشان نماز صبح را به جماعت خواندند و سپس با آنها چنین سخن گفتند: «خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید». امام حسین(ع) در روز عاشورا، زهیر […]
مکن ای صبح طلوع … بد جور دلشکستهای و گریه میکنی از اشک چهره شستهای و گریه میکنی بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم بر خاکها نشستهای و گریه میکنی امشب به صبح امر بفرما طلوع مکن امشب عجیب خستهای و گریه میکنی خونِ جگر برای شما قوت شب شده با ناله عهد […]
منازل امام حسین علیه السلام در راه مکه تا کربلا (منزل بیضه _ منزل رهیمه_ منزل قصر بنیمقاتل) _ منزل بیضه: منزل بَیَضَه جزء سرزمین قبیله بنی یربوع بن حنظله بوده و میان عذیب و واقصه بوده و در آن چاه آب بوده است. کاروان امام حسین (ع) در این منزل فرود آمد. پس از […]
ای گل زهرا شب دهم،سیدالشهدا(ع) انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست این مرحله را غیر امامالشّهدا نیست آئینهتر از روی تو خورشید ندیده این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بیتو برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست با این همه لشگر چه کنی ای گل […]
وقایع روز نهم محرم سال ۶۱ ق در روز نهم محرم سال ۶۱، شمر بن ذیالجوشن با نامهای كه از عبیداللّه داشت، پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد كربلا شد و نامه عبیداللّه را برای عمر بن سعد قرائت كرد. شمر كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود، از عبیداللّه بن زیاد، […]
عکـس قمر افتاد در آب مشک برداشت که سیراب کند دریا را رفت تا تشنگیاش آب کـند دریا را آب روشن شد و عکـس قمر افتاد در آب ماه میخواست که مهتاب کند دریا را تشنه میخواست ببیند لـب او را دریا پس ننوشید که سیراب کند دریا را کوفه شد علقمه، شقّالقمری دیگر دید […]
شب نهم،حضرت ابوالفضل العباس(ع) علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک کیسویِ دختـرکِ منتظرش، ریخت به هم تیر را با سـرِ زانوش کشید از چشمش حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم […]