هند توسعه پروژه بندر چابهار را دنبال میکند
نوسانات خلقی ترامپ در جنگ اوکراین
تمهید دولت برای بسته معیشتی به 8 دهک درآمدی
نصیرزاده: ایران و ترکیه میتوانند الگوی اتحاد کشورهای منطقه باشند
نصیرزاده: تقویت روابط با ترکیه به افزایش ثبات مرزها کمک میکند
آمادگی دانشگاه شریف برای شناسایی مسیرهای نوآورانه در صنعت نفت
رونمایی از نشریه مدیریت جهادی دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع "نصرالله"
موافقت مجمع تشخیص با پیوستن ایران به CFT بهصورت مشروط
دست بالای دست بسیار است در شهر خوی، زن ثروتمند و تیزفکری به نام «شوکت» در زمان کریمخان زند زندگی میکرد. انگشتر الماس بسیار گرانقیمتی ارث پدر داشت که نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی کسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی، داستان به گوش خدادادخان، حاکم و […]
ضربالمثل در مورد حساب و کتاب داستان کوتاه روزي فقيري به در خانه مردي ثروتمند ميرود تا پولي را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد که صاحبخانه با افراد خانواده خود بحث و درگيري دارد که چرا فلان چيز کمارزش را دور ريختيد و […]
زخم چاقو بر بدن! پدری برای از بین بردن بداخلاقی و زود عصبانی نشدن فرزندش، به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و به او گفت: هر موقع عصبانی شدی، یک میخ به دیوار روبرو بکوب! روز اول پسرک، ۳۰ میخ به دیوار کوبید و روزها و هفتههای بعد توانست با […]
توجه عاشقانه به يتيمان وجود مبارك اميرالمؤمنين عليهالسلام با اينكه به همه اوضاع و احوال كشور و مردمش آگاه بود و به ويژه يتيمان و مستمندان و بيوه زنان و نيازمندان را لحظهاى از نظر دور نمیداشت، ولى گاهى براى درس دادن به زمامداران و امت اسلام، كارى را همچون فردى عادى انجام میداد. روزى […]
زندگی مانند فقیرترین مردم یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیهالسلام رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند، یک دفعه مرد، اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمیخورم. امام حسن-علیهالسلام- به او فرمود: چرا چیزی نمیخوری؟ آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل، فقیری را دیدم. […]
خدا وجود دارد مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛ آرایشگر گفت: “من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد.” مشتری پرسید: “چرا؟” آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت، […]
غرور نداشته باش 🔹موش کوچکی، مهار شتری را در دست گرفته، به جلو میکشید و به خود میبالید که این منم که شتر را میکشم. شتر با چالاکی در پی او میرفت. 🔸در این اثنا، شتر به اندیشه غرورآمیز موش پی برد. پیش خود گفت: فعلا سرخوشی کن تا به موقعش تو را به خودت […]
قرآن همچون دریا مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید. پسر کوچکش از او پرسید: چه فایدهای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟ پدر گفت: پسرم سبدی بگیر و از آب دریا پر کن و برایم بیاور. پسر گفت: غیرممکن است که آب در سبد باقی بماند. پدر گفت امتحان کن […]
درخواست نادرست پیرمرد از حضرت خضر می گویند، اگر كسی چهلروز پشت سر هم جلو در خانهاش را آب و جارو كند، حضرت خضر به دیدنش میآید و آرزوهایش را برآورده میكند. سی و نه روز بود كه مرد بیچاره، هر روز صبح خیلی زود از خواب بیدار میشد و جلو در خانهاش را آب […]