آرشیو » بایگانی‌های داستانک | صفحه 16 از 20 | چاره نیوز | رسانه خبری فرهنگی مذهبی چاره نیوز

زندگی مانند فقیر‌ترین مردم
1 سال قبل

زندگی مانند فقیر‌ترین مردم

زندگی مانند فقیر‌ترین مردم یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه‌السلام رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند، یک دفعه مرد، اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمی‌خورم. امام حسن-علیه‌السلام- به او فرمود: چرا چیزی نمی‌خوری؟ آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل، فقیری را دیدم. […]

خدا وجود دارد
1 سال قبل

خدا وجود دارد

خدا وجود دارد مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛ آرایشگر گفت: “من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.” مشتری پرسید: “چرا؟” آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت، […]

غرور نداشته باش
1 سال قبل

غرور نداشته باش

غرور نداشته باش 🔹موش کوچکی، مهار شتری را در دست گرفته، به جلو می‌کشید و به خود می‌بالید که این منم که شتر را می‌کشم. شتر با چالاکی در پی او می‌رفت. 🔸در این اثنا، شتر به اندیشه غرورآمیز موش پی برد. پیش خود گفت: فعلا سرخوشی کن تا به موقعش تو را به خودت […]

قرآن همچون دریا
1 سال قبل

قرآن همچون دریا

قرآن همچون دریا مردی بود قرآن می‌خواند و معنی قرآن را نمی‌فهمید. پسر کوچکش از او پرسید: چه فایده‌ای دارد قرآن می‌خوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟ پدر گفت: پسرم سبدی بگیر و از آب دریا پر کن و برایم بیاور. پسر گفت: غیرممکن است که آب در سبد باقی بماند. پدر گفت امتحان کن […]

درخواست نادرست پیرمرد از حضرت خضر
1 سال قبل

درخواست نادرست پیرمرد از حضرت خضر

درخواست نادرست پیرمرد از حضرت خضر می گویند، اگر كسی‌ چهل‌روز پشت‌ سر هم‌ جلو در خانه‌اش‌ را آب‌ و جارو كند، حضرت‌ خضر به‌ دیدنش‌ می‌آید و آرزوهایش‌ را برآورده‌ می‌كند. سی‌ و نه‌ روز بود كه‌ مرد بیچاره‌، هر روز صبح‌ خیلی‌ زود از خواب‌ بیدار می‌شد و جلو در خانه‌اش‌ را آب‌ […]

مهربان‌ترینِ مهربانان و بخشنده‌ترینِ بخشنده‌ها
1 سال قبل

مهربان‌ترینِ مهربانان و بخشنده‌ترینِ بخشنده‌ها

مهربان‌ترینِ مهربانان و بخشنده‌ترینِ بخشنده‌ها مرد تاجری در شهر کوفه ورشکست شد و مقدار زیادی بدهکار گردید، به طوری که از ترس طلبکاران در خانه‌اش پنهان شد، و از خانه بیرون نیامد، تا اینکه شبی از ماندن در خانه دلتنگ گردید. بنابراین نیمه شب از خانه خارج شد و برای مناجات به مسجد رفت، و […]

اقتضای سن و مدارا کردن
1 سال قبل

اقتضای سن و مدارا کردن

اقتضای سن و مدارا کردن 🔹مردی نزد عالمی از پدرش شکایت کرد و گفت: پدرم مرا بسیار آزار می‌دهد. پیر شده است و یک روز از من می‌خواهد در مزرعه گندم بکارم، روز دیگر می‌گوید پنبه بکار. 🔸خودش هم نمی‌داند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است. بگو چه کنم؟ 🔹عالم گفت: با […]

کرم بین و لطف خداوندگار
1 سال قبل

کرم بین و لطف خداوندگار

کرم بین و لطف خداوندگار روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی می‌کرد. شیخ در مزرعه کار می‌کرد که از روستای دوردستی، پیکی با اسب آمد و گفت: در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم. شیخ، اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود […]

ضرب‌المثل دم خروس يا قسم حضرت عباس 
1 سال قبل

ضرب‌المثل دم خروس يا قسم حضرت عباس 

ضرب‌المثل دم خروس يا قسم حضرت عباس مردی، خروسی داشت که به پشت بام فرار کرد و به خانه یکی از همسایه‌ها رفت. صاحب خروس هم در خانه‌ی همسایه‌ها را می‌زد و دنبال خروسش می‌گشت. مردی که خروس در خانه‌اش بود، ناگهان صدای در را شنید و چون حدس زد صاحب خروس باشد، آن را […]