دستگیری 4تبعه اندونزی در مدینه به اتهام کلاهبرداری از حجاج
شهیدان پرواز اردیبهشت
آشنایی با مناسک 13 گانه حج
دلنوشته | یکسال از نبودنت گذشت
معرفی کتاب هارداسان به قلم محمدمهدی رحیمی
آتشسوزی مجتمع مسکونی در اکباتان 32 مصدوم برجا گذاشت
بلوک انتقال مداری ایرانی چگونه ماهواره را به GEO میبرد؟
"عملگرایی" مهمترین رویکرد در مسیر کارآفرینی است
هدیه فارغالتحصیلی ماهها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشههای یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو میکرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغالتحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او میدانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. […]
گریهی جبرئیل بر مصائب زینب سلاماللهعلیها 🔻روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب سلام الله علیها، امام حسین علیهالسلام که در آن هنگام کودک سه چهار سالهای بود، به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: «خداوند به من خواهری عطا کرده است». پیامبر صلی الله […]
معجزهای از امام کاظم (علیهالسّلام) 🔸روزی هارون، ضیافتی با حضور امام ترتیب داد و مردی افسونگر را نیز دعوت کرد و از او خواست تا با افسونگری خویش نزد امام (علیهالسّلام) از اعتبار امام (علیهالسّلام) بکاهد و ایشان را در جمع میهمانان خجل گرداند. بر سر سفره طعام، خادم حضرت هر بار تلاش کرد تا […]
«داستان غدیر» ۵ و ۶ 🔸️پرده پنجم: آفتاب سوزان روز هجده ذیالحجه کم کم به نصفالنهار نزدیک میشود. حرارت سوزنده صحرا هر لحظه شدیدتر میگردد. کاروانیان چون رشته زنجیری دراز به طول چند فرسنگ به آرامی در پی یکدیگر گام برمیدارند ولی از آبادی و جای توقف هیچ خبری نیست. مسافران شتاب دارند که هرچه […]
«داستان غدیر» ۴ 🔸️پرده چهارم: مراسم حج به پایان رسیده است، حاجیان با خانه خدا وداع میکنند و به سمت دیار خود حرکت میکنند. درحالیکه در دلشان غمی بزرگ سنگینی میکند و در این فکرند که بعد از رسول خدا چه کنند؟! بخشی از راه مسیر مشترکیست که همه حاجیان با همدیگر طی میکنند. حانیه […]
قنبر غلام علیبن ابیطالب جوان کافری، عاشق دختر عمویش شد. عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود. جوان کافر رفت پیش عمو رفت و گفت: عموجان من عاشق دخترت شدهام آمدم برای خواستگاری …. عمو گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است…! جوان کافر گفت: عموجان هرچه باشد من میپذیرم. عمو گفت: در […]
«داستان غدیر»۳ 🔸️پرده سوم: مراسم آغاز شده است همه جا پراست از آدمهای سپیدپوشی که خود را برای طواف گرد خانه خدا آماده میکنند. حانیه با خوشحالی میگوید: ببین آتیه قشنگ شدهام؟ بعد با تعجب میپرسد لباس احرام تو کو؟! مادر متوجه نگرانی آتیه میشود و میگوید: غصه نخور دخترم برای حانیه، دو دست لباس […]
«داستان غدیر»۲ 🔸پرده دوم: بخش فرهنگی حرم امام رضا(ع) برای نوجوانان، غرفه آموزش نقاشی برپا کرده است. آتیه، دختر پانزده ساله مثل همسالان دیگرش در این کلاس حضور دارد. خانم امامی، مربی نقاشی، موضوع آزاد پیشنهاد کرده است و بچهها هریک عنوانی را انتخاب کردهاند و در حال کشیدن نقاشی هستند؛ اما حانیه هنوز به […]
«داستان غدیر» ۱ 🔸️پرده اول: شنبه بیست و پنجم ذیالقعده سال دهم هجرت مدینه پر از جنب و جوش است. متفاوت از روزهای دیگر، مردم خود را برای سفر حج آماده میکنند. گروهی با دوستان و آشنایان خود خداحافظی میکنند تا خود را به کاروان مکه برسانند. حانیه نوجوان پانزده سالهای است که هنگام سخنرانی […]