آرشیو » بایگانی‌های داستانک | صفحه 10 از 20 | چاره نیوز | رسانه خبری فرهنگی مذهبی چاره نیوز

خودکرده را تدبیر نیست
1 سال قبل

خودکرده را تدبیر نیست

خودکرده را تدبیر نیست مردی در بیرون شهر، آسیابی داشت. از هر کجا که گندم به طرف شهر حمل می‌گشت، در آسیای او آرد می‌شد و درآمد خوبی داشت. روزی از روزها که سرش گرم کار بود، یک غول بیابانی وارد آسیا شد و رفت در یک گوشه آسیا نشست و بنا کرد به آسیابان […]

من فقط ضربه‌ آخر را زدم
1 سال قبل

من فقط ضربه‌ آخر را زدم

من فقط ضربه‌ آخر را زدم ✍مادرشوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت: تو توانستی در عرض ۳۰ روز، پسرم را ملزم به خواندن نمازهایش کنی؛ کاری که من طی ۳۰ سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم! 🔸و اشک در چشمانش جمع شد. 🔹عروس جواب داد: مادرجان، داستان […]

نشانه شخصیت هرکس
1 سال قبل

نشانه شخصیت هرکس

نشانه شخصیت هرکس داستان مرد نابینا مردی نابینا، زیر درختی نشسته بود! پادشاهی از سرزمین دیگر در حال رفتن به پایتخت پادشاهی آن سرزمین نزد او آمد، و با لحنی احترام‌آمیز گفت: از چه راهی می‌توان به پایتخت رفت؟ *پس از او، نخست‌وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت: آقا، […]

ﻣﺸﻜﻼﺕ ما ﺑﻪ هم ﻣﺮﺑﻮطه!
1 سال قبل

ﻣﺸﻜﻼﺕ ما ﺑﻪ هم ﻣﺮﺑﻮطه!

ﻣﺸﻜﻼﺕ ما ﺑﻪ هم ﻣﺮﺑﻮطه! 🔴 تو کز محنت دیگران بی‌غمی … 🔹میرزا در مکتب‌خانه، ﺍﺳﻢ شاگرد ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻛﺮﺩ، شاگرد برخاست. 🔸میرزا ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ بنی‌ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ، 🔹شاگرد ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ: بنیﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎی یک پیکرند/ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ یک ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ ﭼﻮ ﻋﻀﻮی ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ/ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ 🔸ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ […]

هرچه پیش آید خوش آید
1 سال قبل

هرچه پیش آید خوش آید

هرچه پیش آید خوش آید داستان زیبا؛ گوش جان بسپاریم ✍🏻پادشاهی، وزيری داشت كه هر اتفاقی می‌افتاد می‌گفت: خير است!! روزی دست پادشاه در سنگلاخ‌ها گير كرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزير در صحنه حاضر بود گفت: خير است! پادشاه که از درد به خود می‌پيچيد، از رفتار وزير عصبی شد، او […]

نه خانی آمده نه خانی رفته
1 سال قبل

نه خانی آمده نه خانی رفته

نه خانی آمده نه خانی رفته در روزگار قدیم، مرد ساده‌دلی به نام صفرقلی زندگی می‌کرد که دلش می‌خواست با وجود مال و ثروت کمی که داشت، همه او را مالدار و توانگر بدانند. از این رو گاهی در بعضی کارها اسراف می‌کرد، در نتیجه در بین مردم کوچه و خیابان به صفرقلی خان مشهور […]

حکایت مهمانانِ‌ علی‌علیه‌السلام
1 سال قبل

حکایت مهمانانِ‌ علی‌علیه‌السلام

حکایت مهمانانِ‌ علی‌علیه‌السلام مردی با پسرش، به عنوان مهمان، بر علی – علیه‏‌السلام – وارد شدند. علی علیه‌السلام با اكرام و احترام بسیار، آنها را در صدر مجلس نشانید و خودش روبروی‏ آنها نشست. موقع صرف غذا رسید. غذا آوردند و صرف شد. بعد از غذا، قنبر غلام معروف علی علیه‌السلام، حوله‏‌ای و طشتی و […]

اگر قاطر کسی را رم ندهی کسی با تو کاری ندارد
1 سال قبل

اگر قاطر کسی را رم ندهی کسی با تو کاری ندارد

اگر قاطر کسی را رم ندهی کسی با تو کاری ندارد یکی بود، یکی نبود. در شبی از شب‌ها، ملانصرالدین و زنش کنار هم نشسته بودند و از هر دری حرف می‌زدند. همسر ملا پرسید: تو می‌دانی که در آن دنیا چه خبر است و بعد از مرگ، چه بلایی سر ‌آدم می‌آورند؟ ملا گفت: […]

روزهای اول مهر
1 سال قبل

روزهای اول مهر

روزهای اول مهر روزهای اول مهر بود، تصمیم گرفتم یه مدل متفاوت خودمو به بچه‌های کلاس معرفی کنم. یه عکس از دوران نوجوانی داشتم با موهایی بهم ریخته، شلخته و یه لباس ساده … وارد کلاس که شدم بعد سلام عکسم را از کیفم در آوردم و چسبوندم به تخته کلاس … گفتم؛ بچه‌ها میشه […]