ماجرای ۱۵۰۰ پرستار جنگ ماجرای با حجاب شدن ۱۵۰۰ پرستار و دیدارشان با امام یادم هست یک روز خانم هاشمی رفسنجانی، خانم شهید رجایی و خانم دستغیب (نماینده مجلس) در اهواز، مهمان ما بودند. مادرم به آنها گفت برویم از بیمارستان منطقه دیدن کنیم. آن زمان، زیرزمین یک ساختمان با بنای محکم را در نزدیکی […]
لطف کریمه 🔻شب عید بود و دنبال خونه اجارهای بودم، اما با پول کمی که داشتم خونه گیرم نمیاومد. خادم حرم حضرت معصومه بودم و هر روز که میرفتم سر شیفت، حسابی پیش خانم گلایه میکردم. 🔻یه روز یکی از خدام حرم اومد پیشم و گفت یه دوست قمی داره که تهران زندگی میکنه. شنیده […]
خواب شهید مطهری استاد شهید آیت الله مطهری چند شب قبل از شهادتش، خوابی دید که خودش فرمود: خواب دیدم با رهبر انقلاب امام خمینی(ره) در شهر مکه در مقابل کعبه قرار دارم. ناگهان درِ کعبه باز شد و چهره ای نورانی نمودار گردید. امام خمینی(ره) به من تأکید کرد که این چهره نورانی، رسول […]
خاطره همسر شهید چمران از شب آخر حیات دنیوی هر وقت می رفت تهران (از اهواز)، روز بعد بر میگشت. امروز (٣٠خرداد۶٠) صبح رفت و عصری آمد تعجب کردم. گفتم چرا زود آمدی. گفت ناراحت شدی؟ – نه فقط تعجب کردم. گفت تا حالا دیده بودی من با هواپیمای خصوصی سفر کنم؟ ندیده بودم.. + […]
سلام ای دختر موسی بن جعفر چند سالی بود که توفیق خدمت توی کفشداری حرم حضرت معصومه نصیبم شده بود. مدتی توی دستم احساس درد میکردم. به مرور این درد بیشتر شد و دیگه به حدی رسید که بعضی وقتها، کفش زائرا رو هم نمیتونستم بردارم و توی قفسه بزارم. 🔻یه روز یه زائر اومد […]
فضیلت عجیب زیارت امام رضا علیهالسلام شهید دستغیب در کتاب داستانهای شگفتانگیز نقل میکند: 🔹 حیدر آقا تهرانی گفت: در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیهالسلام مشرف بودم. پیرمردی را که از پیری، خمیده و موی سر و صورتش، سفید و ابروهایش بر چشمانش ریخته بود – دیدم؛ حضور قلب و […]
نامه شهید آوینی به برادرش 🔷 نامه شهید آوینی به برادرش درباره امام خمینی «ره» که در زمانی که او (برادرش محمد) ساکن آمریکا بود. 🔸«برادر، گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که میرفت تا فراموش شود، چون محمد فریاد برآورد که: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» و ما […]
نامه عاشقانه امام خمینی ره نامه عاشقانه امام خمینی ره درسنامه زندگیست…. تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش […]
خاطرهای از شهید حمید محمودی شهد عشق یه نوجوان ١۶ ساله بود از محلههای پایین شهر تهران… خودش میگفت: گناهی نشد که من انجام ندم! اتفاقی با نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رو شد… رفت جبهه یه روز به فرمانده گفت: من از بچگی، حرم امام رضا علیهالسّلام نرفتم میترسم شهید […]