آرشیو » بایگانی‌های داستانک | صفحه 9 از 21 | چاره نیوز | رسانه خبری فرهنگی مذهبی چاره نیوز

دی به خانه آمد
1 سال قبل

دی به خانه آمد

دی به خانه آمد گوله‌ی کاموا را که به زیر پایه‌ی کرسی غلتیده بود برداشت و در سبد گذاشت. نگاهی به پنجره انداخت. عینکش را برداشت و تمیز کرد و دوباره روی چشم‌هایش گذاشت. خنده روی صورت زیبایش نشست. درست دیده بود؛ برف می‌بارید. دست روی زانوهایش گذاشت و با گفتن آخی بلند شد. پارچه‌ی […]

از رحمت الهی ناامید نشوید
1 سال قبل

از رحمت الهی ناامید نشوید

از رحمت الهی ناامید نشوید زنی زیبا که صاحب فرزند نمی‌شد نزد پیامبر می‌رود و می‌گوید از خدا، فرزندی صالح برایم بخواه. پیامبر وقتی دعا می‌کند، وحی می‌رسد او را بدون فرزند خلق کردم. زن می‌گوید خدا رحیم است و می‌رود. سال بعد باز تکرار می‌شود و باز وحی می‌آید که بدون فرزند است. زن، […]

تو را امانت به خداوند و جبرئیل و فرد صالحی از مؤمنین می‌سپرم
1 سال قبل

تو را امانت به خداوند و جبرئیل و فرد صالحی از مؤمنین می‌سپرم

تو را امانت به خداوند و جبرئیل و فرد صالحی از مؤمنین می‌سپرم پیامبر صلی‌الله علیه و آله روزی در جمع سلمان، ابوذر، مقداد و ابوایوب انصاری بر جانشینی علی علیه‌السلام تصریح کرد و در پایان سخنش فرمود: به خداوند، شکایت امتم را می‌کنم که حق برادرم را انکار خواهند کرد و علیه او همدست […]

ریشه‌ی برخی آداب و رسوم
1 سال قبل

ریشه‌ی برخی آداب و رسوم

ریشه‌ی برخی آداب و رسوم به همسرم گفتم: «همیشه برای من سوال بوده که چرا تو همیشه ابتدا سر و ته سوسیس را با چاقو می‌زنی، بعد آن را داخل ماهیتابه می‌اندازی!» او گفت: «علتش را نمی‌دانم، این چیزی است که وقتی بچه بودم، از مادرم یاد گرفتم.» چند هفته بعد وقتی خانواده همسرم را […]

تو خود می‌خور که بغدادت خراب است
1 سال قبل

تو خود می‌خور که بغدادت خراب است

تو خود می‌خور که بغدادت خراب است به شوخی و طنز گفته می‌شود و منظور از آن، بیان گرسنگی است. وقتی می‌گویند فلانی بغدادش خراب است یعنی به شدت گرسنه بوده و در حال حاضر، فکر خوردن و رفع گرسنگی است و انتظار دیگری از وی نداشته باشید. ریشه این مثل را به اوج دوران […]

غرق کودک درونم شدم
1 سال قبل

غرق کودک درونم شدم

غرق کودک درونم شدم باهم بازی: قایم‌موشک بعد از چند ساعت که به خانه رسیدگی کردم، تا خواستم بنشینم‌ و کمی استراحت کنم، دخترم بهانه بازی گرفت. از خستگی می‌خواستم غرغرهایم را شروع کنم، پیش خودم گفتم: اصلا دخترکوچکم، متوجه‌ی این چیزها نمی‌شود و قابل درک برایش نیست که مادرش خسته است… پس به خواسته‌اش […]

جواب ابلهان خاموشیست
1 سال قبل

جواب ابلهان خاموشیست

جواب ابلهان خاموشیست 🔹ابوعلی سینا در سفر بود. در هنگام عبور از شهری، جلوی قهوه خانه ای، اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسید، از خرش فرود آمد و خر […]

کاروانسرای نیشابور و راهزنان
1 سال قبل

کاروانسرای نیشابور و راهزنان

کاروانسرای نیشابور و راهزنان کاروانی در نزدیک نیشابور در کاروانسرایی، شبی را ساکن شدند. در آن کاروان، جوانی به نام احمد بود که بسیار ساده و خوش‌قلب بود که به خاطر سادگی‌اش به او احمد بیچاره می‌گفتند. شبی در کاروان جنجال شد و هرکس سویی دوید تا اموال خود در جایی پنهان کند که از […]

لشگرکشی و جنگ اسکندر به چین
1 سال قبل

لشگرکشی و جنگ اسکندر به چین

لشگرکشی و جنگ اسکندر به چین ✍️داستان ضرب‌المثل شکم را پهنش کنی دشت است، جمعش کنی مشت است روزی بود روزگاری بود. روزگار اسکندر بود. کار لشگرکشی و جنگ اسکندر پیش رفت و پیش رفت تا به چین رسید. اما برخلاف انتظار او، نه لشگری در برابرش مقاومت کرد و نه سپاه و فرمانده‌ای به […]